بازشناسى مبانى و عملكرد حديثىِ عبد الجليل رازى در كتاب «نقض» - صفحه 153

مراتب است؛ يعنى عموم مردم چيزى مى‏فهمند و فردى عالم‏تر، مطالبى عميق‏تر برداشت مى‏كند.۱ در همه اين اقسام، فهم عرفى لحاظ مى‏شود. حتّى در جايى كه سخن، متناسب با عرف خاص باشد، به‏گونه‏اى است كه عرف خاص بتواند در موقعيت مقتضى آن را براى عموم تبيين كند، لذا باز هم مخاطب عمومى ملحوظ است.۲
عبد الجليل قزوينى رازى در جاهاى متعدّدى از كتابش فهم حديث را به عقل واگذار كرده و يا يك برداشت را به عقلْ عرضه نموده است. اكنون بخش‏هايى از رفتار وى در اين زمينه را بررسى مى‏كنيم.
نصير الدين در باره رؤيت خدا در روز قيامت - كه ادّعاى جبريون است - ، اصل رؤيت را مى‏پذيرد؛ امّا محدوده آن را قيامت نمى‏داند؛ بلكه دنيا و آخرت مى‏شمرد و ابزار آن را عقل دانسته نَه چشم. او اظهار مى‏دارد كه عقل از طريق علم، خدا را اثبات مى‏كند و مراد از رؤيت، همين اثبات علمى است. وى به اين سخن امام على عليه السلام استناد مى‏كند كه: «لا اعبد ربّاً لم أره لم تره العيون بمشاهدة العيان و لكن رأته القلوب بحقائق الايمان معروف بالآيات مشهور بالدلالات لا يقاس بالناس و لا تدركه الحواس».۳
او اين تعريف از رؤيت را مغاير با ديدگاه جهم صفوان (م‏128ق)، ابن كلاب (عبد اللَّه بن محمّد: م قرن‏3ق)، ابو الحسن اشعرى (م‏303ق) و ابو بكر باقلانى (م‏403ق) دانسته و نظر ابو حنيفه و شافعى را به خاطر متابعت از تعريف امام على عليه السلام ستوده است.۴ وى در اين جا بر اساس حكم عقل، به تبيين نوع رؤيت خدا و نفى تجسيم پرداخته است.

1.ر. ك: الكافى، ج‏۱، ص‏۴۰۱ (باب فيما جاء ان حديثهم صعب مستصعب).

2.قرآن كريم هم داراى بطون و مراتب فهم است (ر. ك: سوره آل عمران، آيه ۷) آيه «لتبين للناس ما نزل اليهم» (نحل، ۴۴) تصريح مى‏كند كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله بايد آيات قرآن را براى مردم تبيين كند. طبيعى است كه بيان آيات بايد به گونه‏اى باشد كه مصداق ابلاغ باشد. اگر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و ائمّه، فهم عرفى را لحاظ نكنند مصداق ابلاغ نيست (ر. ك: الكافى، ج‏۱، ص‏۲۳، ح‏۱۵).

3.ر. ك: الارشاد، شيخ مفيد، ج‏۱، ص‏۲۲۵.

4.نقض، ص‏۴۸۶.

صفحه از 174