بازشناسى مبانى و عملكرد حديثىِ عبد الجليل رازى در كتاب «نقض» - صفحه 157

ارجاع مى‏دهد. اين روش، فى الجمله دلالت بر حجّيت سيره عقلا و مخصوصاً عرف خاص در برداشت از ظواهر آيات و روايات دارد.
وى در باره دلالت آيه (وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكُمْ وَ عَمِلُواْ الصَّلِحَتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِى الْأَرْضِ)۱ بر قيام حضرت حجّت و برقرارى حكومت عدل جهانى، نويسنده فضائح را به تفاسير مفسّران و نگاشته‏هاى اصحاب حديث، ارجاع داده است.۲ از اين قبيل ارجاعات در كتاب نقض فراوان است. وى گاهى از واژه اجماع براى بيان سيره عقلا و يا عرف خاص (دانشمندان) استفاده كرده؛ امّا دايره‏اش را وسيع نشمرده و آن را محدود به حدود عقلى كرده است. او در جايى گفته:
شيعه اصوليه، اجماع را منكر نباشند و يكى از چهار حجّت، خود، اجماع طايفه محقّه است؛ امّا فرق ميان حق و باطل در عقليات، به نظر، در دليل توان دانستن.۳
در حقيقت، عبد الجليل، اجماع را در فروع كارگشا مى‏داند نه در اصول.

ز. نقد و فهم حديث با توجّه به قرآن‏

عرضه حديث به قرآن، از روش‏هاى رايج در فهم و نقد روايات است. اين شيوه بر اساس توصيه‏هاى معصومان عليهم السلام رواج يافت.۴ قرآن به عنوان ثقل اكبر، حاكم بر همه متون دينى است و سخن اهل بيت عليهم السلام ذيل قرآن و تبيين آن تلقى مى‏شود و از همين رو حجّيت دارد.۵ نقض به خوبى از اين روش، بهره گرفته است. اكنون نمونه‏هايى را مى‏آوريم.
مؤلّف در پاسخ به اشكالات صاحب فضائح در باره برخى احاديث مربوط به مناقب اهل بيت عليهم السلام، به نمونه‏هاى قرآنىِ اين قبيل از مقامات اشاره كرده و قطعياتى مثل: تبديل عصاى موسى به اژدها۶ و بيرون آمدن شتر صالح از دل كوه‏۷ را دليل بر

1.سوره نور، آيه ۵۵.

2.نقض، ص‏۲۷۰.

3.همان، ص‏۵۹.

4.ر. ك: الكافى، ج‏۱، ص‏۶۹.

5.ر. ك: تصحيح الاعتقاد، ص‏۴۴؛ الكافى، ج‏۱، ص‏۶۰.

6.ر.ك: سوره اعراف، آيه ۱۰۷.

7.ر.ك: سوره اعراف، آيه ۷۳.

صفحه از 174