بازشناسى مبانى و عملكرد حديثىِ عبد الجليل رازى در كتاب «نقض» - صفحه 161

بارى تعالى بسى كافران را برادران پيغمبران خوانده است آن جا كه گفت: (وَ إلى‏ عادٍ أخاهُمْ هُودًا)۱(وَ إلى‏ ثَمُودَ أخاهُمْ صالِحاً)۲(وَ اذْكُرْ أخا عادٍ)۳ و مانند اين.
سپس اظهار مى‏دارد كه اين برادرى، به اعتبار ايمان و سِلم و دوستىِ گذشته است كه اطلاق شده، نه به اعتبار دشمنى و جنگ؛ همان‏گونه كه خداوند، كسانى را كه پيش از اين، ايمان آوردند و بعد كافر شدند، به اعتبار ايمان قبلى‏شان مؤمن مى‏خواند: (إنَّ الَّذينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا)۴ در اين جمله هم امام على عليه السلام آنان را برادر خوانده و بعد، از تعبير «بغى» استفاده كرده كه رافع برادرى و مثبت كفر است. ۵
عبد الجليل در شرح اين روايت منسوب به پيامبر خدا عليه السلام كه: «قدرية هذه الاُمّة مجوسية»،۶ وجوه تشابه قدريه (مجبّره) به مجوس را شمرده، در بيان يكى از اين شباهت‏ها عقيده مجوس در باره يزدان و اهريمن را يادآورى مى‏كند كه اهريمن را به اجبار براى زشتى و يزدان را به اجبار براى زيبايى مى‏دانند. وى ادامه مى‏دهد كه مجبّره، مؤمن را مجبور طبعى به ايمان و كافر را مجبور طبعى بر كفر مى‏دانند۷ و بر همين اساس، پيامبر صلى اللَّه عليه و آله ايشان را به مجوسيه تشبيه كرده است.
او در جاهاى مختلف كتابش كرامات و معجزات رسولان، امامان و اولياى الهى را مشمول قاعده قدرت خدا و شايستگى اين بزرگان در دريافت مقامات دانسته و انكار اصل اين مطالب را در حكم انكار قدرت الهى و يا انكار شايستگى بزرگان مى‏شمرد. وى در هر جايى كه صاحب فضائح، كرامتى را از امامان شيعه عليهم السلام انكار كرده، علاوه بر پاسخ حلّى ثبوتى، پاسخ نقضى هم داده و مواردى را از قول به كرامت براى افراد صوفى و امثالهم كه در كتب اهل سنّت آمده، مى‏شمرد.۸

1.سوره اعراف، آيه ۶۵.

2.سوره اعراف، آيه ۷۳.

3.سوره احقاف، آيه ۲۱.

4.سوره نساء، آيه ۱۳۷.

5.نقض، ص‏۴۴۵ - ۴۴۶.

6.ر. ك: تفسير القمّى، ج‏۱، ص ۱۹۹.

7.نقض، ص‏۴۴۸.

8.ر. ك: همان، ص‏۴۶۳ -۴۶۴.

صفحه از 174