ك. نقد حديث با توجّه به ديدگاههاى طرف مقابل
در مباحث جدلى، استفاده از مقبولات طرف مقابل، جايگاه مهمّى دارد.۱ گاهى قزوينى رازى، فهم يك روايت را متناسب با ديدگاههاى طرف مقابل، به رخ او مىكشد و يا بر اساس مبانى وى به نقد سخن يا برداشتش از حديث مىپردازد.
نويسنده فضائح، اين روايت را در باره شيعه از پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله نقل مىكند كه فرمود:۲ «اى على! جماعتى خواهند بودن در اين امّت كه دعوى دوستى تو كنند ايشان را لقبى باشد كه بدان باز خوانندشان و آن رافضه است و نشانشان آن باشد كه اين دو وزير مرا بو بكر و عمر را دشمن دارند. يا على! چون دريابى ايشان را بكش كه ايشان از جمله مشركان باشند».۳
عبد الجليل، ابتدا پاسخ نقضى داده و عقيده شيعه را طبق اعتقاد مؤلّف فضائح، جبرى دانسته كه بر عقيده جبرى مذمّتى بار نمىشود. سپس دو فرض را مطرح مىكند: اوّل آن كه امام على عليه السلام با اين گروه مواجه نشده باشد كه در اين صورت، خبر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله دروغ است و ديگر آن كه با ايشان مواجه شده باشد كه در اين صورت يا بايد آنها را كشته باشد، در حالى كه نويسنده فضائح گفته كه على بسيارى از رافضيان را نكشت و يا بايد آنها را نكشته باشد كه در اين صورت، خيانت كرده است. وى در ادامه، شرك را انكار وحدانيت خدا دانسته نه مخالفت با ابو بكر و عمر. ۴
قزوينى رازى، در استدلال به پذيرش توبه، حتّى نسبت به كفر هفتادساله به روايت «الإسلام يجبّ ما قبله»۵ استناد كرده و سخن نويسنده فضائح را كه گفته: «توبه ملحد و رافضى قبول نمىشود»، رد كرده است. سپس با دقّت نظر، توبه مرتد را استثنا مىكند. آن گاه به پاسخى جدلى مىپردازد كه اهل سنّت روايت كردهاند وقتى وحشى، غلام
1.ر. ك: المنطق، مظفّر، ص۳۵۲.
2.طبقات المحدّثين بأصبهان، عبد اللَّه بن حبّان، ج۲، ص۷۴، ح۹۸.
3.نقض، ص۱۲.
4.همان، ص۱۳.
5.السرائر، ج۱، ص۳۸۰.