بازشناسى مبانى و عملكرد حديثىِ عبد الجليل رازى در كتاب «نقض» - صفحه 166

و به طور مكرّر، اصوليان و محقّقان را ستود.۱ خود وى در طيف اصوليان جاى مى‏گيرد. او را بايد از اصوليان معتدل دانست كه در عين پايبندى به معيارهاى بررسى حديث، تا به اطمينان نرسيده و همه راه‏هاى احترازى را طى نكرده، امكان صدور را منتفى نمى‏داند.۲ او به صراحت در رفتار خود نشان مى‏دهد كه بين امكان صدور و اثبات صدور حديث، تفاوت وجود دارد.۳
وى به عقل، نگاهى معتدل دارد و از آن براى فهم كليات عقيدتى استفاده مى‏كند و در عين حال به محدوديت عقل در فهم رواياتْ توجّه داشته و آنچه را عقل نمى‏فهمد، رد نمى‏كند؛۴ امّا هرگاه به حكم قطعى عقل رسيد، از ردّ روايت ابايى ندارد. تطبيق حكم عقل با قرآن و سنّت در جاى‏جاى كلمات وى ديده مى‏شود.۵ او در سنجش و تحليل روايات، به سند، منبع و محتوا توجّه داشته و از مؤيّدات متنى و مفهومى نيز بهره مى‏گيرد.
وى اين ادّعا را كه شريعت، بر دو مرتبه ظاهرى و باطنى است، سخن ملاحده، بواطنه، دهريه، غلاة و صباحيه مى‏داند و اين اتّهام را از شيعه به شدّت رد مى‏كند. او به فرقه‏هاى منحرف حمله كرده و اينان را به دور از آيين پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و ائمّه عليهم السلام دانسته، برخى از روايات را با تطبيق بر كلمات منحرفان، نقد مى‏كند.۶ وى در باره برخى ديدگاه‏هاى مشترك شيعه و معتزله مى‏گويد:
اگر شيعت را در بهرى مسائل عقليات، به دليل و حجّت با معتزله موافقتى مى‏نمايد، آن موافقت، از عقل و نظر باشد نه موافقت زيديه و معتزله باشد. ۷
عبد الجليل به اشعريون و ديدگاه جبرى، حملات شديدى مى‏كند و تفويض را جزو انحرافات مى‏شمرد.۸ رفتار او حاكى از اعتقاد راسخش به «أمر بين الأمرين» است به گونه‏اى كه مى‏توان اين را جزو معيارهاى وى در بررسى روايات دانست.

1.ر. ك: نقض، ص‏۳، ۲۳۵ و۲۸۶.

2.ر. ك: همان، ص‏۲۵۷.

3.ر. ك: همان، ص‏۲۵۳.

4.ر. ك: همان، ص‏۵۲۴ و۵۴۳ -۵۴۴.

5.ر. ك: همان، ص‏۴۹۵.

6.ر. ك: همان، ص‏۱۳۶ و۴۳۳.

7.همان، ص‏۴۸۳.

8.ر. ك: همان، ص‏۵۴۴.

صفحه از 174