وحشت مىافتد و دور مىشود.
بنا بر اين، عرفان و معرفت، دانايى خاصّى است كه همراه آن، آرامش و اطمينان براى انسان به دست مىآيد و معرفت - كه در برابر منكر هم استعمال مىشود - ، شاهدى روشن بر اين معناست.
ب. معرفت خدا و راه رسيدن به آن از نظر عبد الجليل رازى
انديشمندان مسلمان در باب معرفت خدا و راههاى رسيدن به آن، ديدگاههاى گوناگونى دارند؛ امّا همگى بر اين باورند كه ذات خداوند متعال، با قواى ادراكى هيچ مخلوقى شناخته نمىشود. در عين حال، معتقدند اگرچه خدا را نمىتوان به كنه ذاتش ادراك كرد، با اين حال، چنين نيست كه هيچ شناختى از او براى بشر امكان نداشته باشد.
برخى معتقدند كه شناخت خدا تنها به استدلال و نظر در آثار او براى بشر ميسور است. البته از اين طريق فقط مىتوان وجود خدا و صفات او را اثبات كرد، نه اين كه به درك كُنه وجود او رسيد.
از نظر برخى ديگر، به غير از راه نظر و استدلال، طريق ديگرى نيز براى شناخت وجود دارد و آن، راه دل و كشف و شهود است.
برخى ديگر نيز شناخت خدا را نه نظر مىدانند و نه كشف و شهود. از نظر آنان شناخت پروردگار، بديهى و اوّلى است و جاى هيچ گونه شكّ و ترديد براى احدى در باره خداوند، وجود ندارد.
مرحوم عبد الجليل قزوينى، از آن گروهى است كه راه شناخت خدا را به نظر و استدلال، منحصر مىدانند. ايشان در كتاب نقض - كه در ردّ كتاب بعض فضائح الروافض تأليف كرده است - در موارد فراوان، اعتقاد مؤلّف آن كتاب را در باب معرفت خداوند، باطل دانسته است. عبد الجليل رازى در كتاب خود از مؤلّف بعض فضائح الروافض با عنوان «خواجه» تعبير مىكند و اعتقاد وى را در باب «معرفة اللَّه» چنين معرفى مىنمايد:
به مذهب خواجه چنان است كه تا پيغامبر نيايد، معرفت خداى واجب