مىشود كه ائمّه عليهم السلام در مقام توجّه دادن خلق به خدا و كمالات و افعال الهى، به نفىِ هر گونه تشبيه، عنايت كامل داشتهاند. ايشان با آوردن قيودى به همراه كمالات الهى، مخاطب خويش را از توهّم سنخيت و وحدت و شباهت بين كمال موجود در خلق با خدا بر حذر داشتهاند.
مرحوم عبد الجليل قزوينى، با الهام گرفتن از اين آموزه اهل بيت عليهم السلام مىگويد:
تبارك و تعالى، قادرى است بىآلت و عالمى است بىعلّت، حيّى بىآفت، موجودى بىبدايت، سميع و بصير و مُدرك جمله مدركات. غنى است و حاجت بر او روا نه.۱
بنا بر اين، خداوند در كمالات و افعال خويش همچون ذات خويش بىمانند است و هيچ شبيهى ندارد. امير مؤمنان عليه السلام اين مطلب را به اين صورت بيان مىفرمايد:
كُلُّ عَزيزٍ غَيرَهُ ذَليلٌ وَ كُلُّ قَوىٍّ غَيرَهُ ضَعيفٌ وَ كُلُّ مالِكٍ غَيرَهُ مَملُوكٌ وَ كُلُّ عالِمٍ غَيرَهُ مُتَعَلِّمٌ وَ كُلُّ قادِرٍ غَيرَهُ يَقدِرُ وَ يَعجَزُ وَ كُلُّ سَميعٍ غَيرَهُ يَصَمُّ عَن لَطيفِ الأصواتِ وَ يُصِمُّهُ كَبيرُها وَ يَذهَبُ عَنهُ ما بَعُدَ مِنها وَ كُلُّ بَصيرٍ غَيرَهُ يَعمَى عَنْ خَفِىِّ الألوانِ وَ لَطيفِ الأجسام؛۲
هر عزيزى جز خداوند، خوار و هر نيرومندى جز او ناتوان است. هر مالكى جز خداوند، مملوك و هر دانايى جز او دانشآموز است. هر توانايى جز خداوند، توانا مىشود و ناتوان مىگردد. هر شنوندهاى جز خداوند، از شنيدن صداهاى لطيف عاجز است و صداى بلند، او را كر مىكند و صداهاى دور به گوش او نمىرسد. هر بينندهاى جز او از رنگهاى پنهان و اجسام لطيف، كور مىشود.
سه. توحيد افعالى
توحيد افعالى، به اين معناست كه افعال الهى، اختصاص به خداوند متعال دارد. هيچ خلقى در افعال الهى، هيچ گونه مشاركتى ندارد. خداوند متعال در فعل خويش، غنى
1.نقض، ص۴۱۵.
2.نهج البلاغه، خطبه ۶۵؛ بحار الأنوار، ج ۴، ص ۳۰۸.