معرفت خدا، توحيد و اسما و صفات از ديدگاه مرحوم عبد الجليل قزوينى‏ - صفحه 184

مرحوم ابن ميثم،۱ شهيد اوّل‏۲ و نيز فاضل مقداد (در كتاب ديگر خويش)،۳ معرفت خدا را با نظر و استدلال، لازم مى‏دانند و طريقى غير از نظر و استدلال، براى آن قائل نيستند.

ج. الهام و كشف طريق ديگر معرفت‏

مرحوم سيّد بن طاووس، از جمله كسانى است كه بهترين طريق معرفت خدا را «الهام» شمرده و به فرزند خويش مى‏نويسد:
إنَّه - جَلَّ جَلاله - ألهمنى مَعرِفَته بِطَريقٍ لايَحتَمِلُ خَطَرُ التَلبيسِ و لايَشتَمِلُ عَلى كَدَرِ التَدليسِ و مَن عرفتى بالعَيانِ و نُورُ الإيمان وَجَدَ لِسان الحال مُصَدِّق هذَا المَقالِ و استَغنى بالوُجدانِ عَن إقامَةِ البُرهانِ؛۴
خداوند - جلّ جلاله - معرفت خويش را به طريقى برايم الهام كرد كه احتمال وقوع در خطر اشتباه در آن وجود ندارد و شامل كدورت فريب و تدليس نيست. و كسى كه مرا به عيان و نور ايمان شناخت، زبان حال را تصديق كننده اين سخن مى‏يابد و با وجدان از اقامه برهان، مستغنى مى‏شود.
او در ادامه، از اين الهام و وجدان، به «الهام و فطرت عقلى» تعبير كرده و انسان را با وجود آن، از اقامه برهان و نظر و استدلال بر وجود خدا و صفات او بى‏نياز مى‏شمارد و معتقد است كه طريق معتزله و پيروان آنها آلوده به شبهات فراوان است و از رساندن انسان به يقين، دور است؛ بلكه ايشان معتقد است كه معرفت، فضل و احسان خداست، نه حاصل نظر و استدلال. او براى كسانى كه قائل به وجوب نظر در معرفت خدا هستند به جريان حضرت عيسى عليه السلام احتجاج كرده و مى‏گويد:
وَقُلتُ لَهُ يَوماً: ماتَقُولُ فى الناظِرِ فى مَعرِفَةِ اللَّهِ - جلّ جلاله - أما أن يَكون فى أوّل نَظَره شاكاً فى اللَّهِ - جَلّ جَلاله - ؟

1.ر.ك: قواعد المرام، ص ۲۸ - ۳۰.

2.ر.ك: اربع رسائل كلاميّة، ص‏۴۷ - ۴۸؛ رسائل الشهيد الأوّل، ص‏۹۱ - ۹۲.

3.ر.ك: الإعتماد فى شرح واجب الإعتقاد، ص‏۴۹.

4.كشف المحجّة، ص‏۴۳.

صفحه از 216