معرفت خدا، توحيد و اسما و صفات از ديدگاه مرحوم عبد الجليل قزوينى‏ - صفحه 191

كه به آنها بشناساند. و براى خدا بر عهده خلق است كه وقتى خود را معرفى كرد، بپذيرند.
بنا بر اين، خداوند متعال براى معرفت خويش ابزارى در بشر قرار نداده است كه بشر با استفاده از آن بتواند خداى خويش را بشناسد. پس انسان، با تمام قواى ادراكى‏اى كه خداوند به او عنايت كرده، از شناخت خدا ناتوان است و چاره‏اى ندارد جز اين كه خودِ خداوند متعال، خويش را به او معرفى كند. بر اساس آيات قرآن كريم و روايات اهل بيت عليهم السلام اين شناساندن، در عوالمى پيش از اين عالم صورت گرفته است. در اين دنيا نيز خداوند، بندگانش را توسّط دعوت پيامبران و اوصياى خويش به آن معرفتْ توجّه داده و يادآورى مى‏كند. تحقّق معرفت براى انسان، فعل خدا و نتيجه آن است و بنده‏اى كه اين نعمت الهى را قدر بداند، به آن ترتيب اثر دهد، خود را به آن پاى‏بند بداند و ميثاق بندگى را حرمت نگه دارد، بنده‏اى «بامعرفت» است و كسى كه اين نعمت را ناسپاسى كند، به آن كفر ورزد و بدان پشت كند، «بى معرفت» شمرده مى‏شود.
پس معرفتى كه فعل بشر و وظيفه اوست، تسليم، تصديق و قدردانى از آن نعمت بزرگ الهى است. در تفسير آيه (وَلِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ)،1 شكر را معرفت دانسته است.2
نيز در تفسير آيه (وَلا يَرْضَى لِعِبَادِهِ الْكُفْرَ وَإِنْ تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ)3 آمده است:
الكُفرُ هاهُنا الخِلافُ وَ الشُّكرُ الوَلايَةُ وَ المَعرِفَةُ.4
چنان كه مى‏بينيم، در اين روايات، از شكر به «معرفت» تعبير شده است و در روايات فراوانى، تصديق نيز معرفت ناميده شده است. ابو حمزه از امام باقر عليه السلام سؤال مى‏كند: معرفت خدا چيست؟ ايشان در جواب مى‏فرمايد:
تَصدِيقُ اللَّهِ عزّوجلّ وَ تَصدِيقُ رَسُولِهِ صلى اللَّه عليه و آله وَ مُوَالاةُ عَلِيٍّ عليه السلام وَ الِائتِمامُ بِهِ وَ بِأئِمَّةِ

1.سوره بقره، آيه ۱۸۵.

2.ر.ك: المحاسن، ج‏۱، ص‏۲۴۶.

3.سوره زمر، آيه ۷.

4.المحاسن، ج‏۱، ص‏۲۴۶.

صفحه از 216