معرفت خدا، توحيد و اسما و صفات از ديدگاه مرحوم عبد الجليل قزوينى‏ - صفحه 195

يادآور مى‏شود كه مخلوق در هر مرتبه‏اى كه باشد و هر كمالى كه داشته باشد، نه خودش و نه كمالاتش هيچ كدام در ذات خداوند هيچ گونه سابقه وجودى و ثبوتى ندارند و در كنار خدا و از لوازم ذات الهى نيستند.
امام جواد عليه السلام مى‏فرمايد:
إنَّ اللَّهَ - تَبارَكَ وَ تَعالى - لَم يَزَل مُتَفَرِّداً بِوَحدانِيَّتِهِ ثُمَّ خَلَقَ مُحَمَّداً وَ عَليّاً وَ فاطِمَة؛۱
همانا خداوند - تبارك و تعالى - همواره در ازل در يگانگى‏اش تنها بود. سپس محمّد و على و فاطمه را آفريد.

اين حديث، به روشنى نشان مى‏دهد كه خلق به هيچ وجه، سابقه وجودى و ثبوتى نداشته است و پيش از خلق، خدا بود و بس و بعد از آن كه هيچ نبود، خداى تعالى آفرينش خلق را آغاز كرد.
و امام صادق عليه السلام مى‏فرمايد:
إنَّ اللَّهَ خِلوٌ مِن خَلقِهِ وَ خَلقَهُ خِلوٌ مِنهُ وَ كُلُّ ما وَقَعَ عَلَيهِ اسمُ شَى‏ءٍ ما خَلا اللَّهَ تَعالى فَهُوَ مَخلُوقٌ وَ اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَى‏ءٍ... ؛۲
همانا خداوند، تهى از خلق خويش و خلقش تهى از اوست. و هر آنچه كه شى‏ء به آن اطلاق مى‏شود غير از خدا مخلوق است. و خداوند، خالق همه اشياست.

احاديث فراوان ديگرى به اين مضمون وجود دارند كه همگى نشان از توحيد و يگانگى ذات الهى در ازل و ابد دارند. و ما را متوجّه مى‏كنند كه خلقت، به نحو صدور و فيضان و به تعبير اصطلاحى، به علّيت و تجلّى و ظهور نيست؛ بلكه امر خلقت، بِدان جهت كه فعل خداوند متعال است، قابل تعقّل و تصوّر انسان نيست. عقل انسان چگونه مى‏تواند به حقيقت فعل خدا دست يابد، در حالى كه از رسيدن به خدا عاجز و ناتوان است؟!

1.الكافى، ج‏۱، ص‏۴۴۱.

2.همان، ص‏۸۳.

صفحه از 216