يادآور مىشود كه مخلوق در هر مرتبهاى كه باشد و هر كمالى كه داشته باشد، نه خودش و نه كمالاتش هيچ كدام در ذات خداوند هيچ گونه سابقه وجودى و ثبوتى ندارند و در كنار خدا و از لوازم ذات الهى نيستند.
امام جواد عليه السلام مىفرمايد:
إنَّ اللَّهَ - تَبارَكَ وَ تَعالى - لَم يَزَل مُتَفَرِّداً بِوَحدانِيَّتِهِ ثُمَّ خَلَقَ مُحَمَّداً وَ عَليّاً وَ فاطِمَة؛۱
همانا خداوند - تبارك و تعالى - همواره در ازل در يگانگىاش تنها بود. سپس محمّد و على و فاطمه را آفريد.
اين حديث، به روشنى نشان مىدهد كه خلق به هيچ وجه، سابقه وجودى و ثبوتى نداشته است و پيش از خلق، خدا بود و بس و بعد از آن كه هيچ نبود، خداى تعالى آفرينش خلق را آغاز كرد.
و امام صادق عليه السلام مىفرمايد:
إنَّ اللَّهَ خِلوٌ مِن خَلقِهِ وَ خَلقَهُ خِلوٌ مِنهُ وَ كُلُّ ما وَقَعَ عَلَيهِ اسمُ شَىءٍ ما خَلا اللَّهَ تَعالى فَهُوَ مَخلُوقٌ وَ اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَىءٍ... ؛۲
همانا خداوند، تهى از خلق خويش و خلقش تهى از اوست. و هر آنچه كه شىء به آن اطلاق مىشود غير از خدا مخلوق است. و خداوند، خالق همه اشياست.
احاديث فراوان ديگرى به اين مضمون وجود دارند كه همگى نشان از توحيد و يگانگى ذات الهى در ازل و ابد دارند. و ما را متوجّه مىكنند كه خلقت، به نحو صدور و فيضان و به تعبير اصطلاحى، به علّيت و تجلّى و ظهور نيست؛ بلكه امر خلقت، بِدان جهت كه فعل خداوند متعال است، قابل تعقّل و تصوّر انسان نيست. عقل انسان چگونه مىتواند به حقيقت فعل خدا دست يابد، در حالى كه از رسيدن به خدا عاجز و ناتوان است؟!