در روايات اهل بيت عليهم السلام معناى اسم و صفت، متقارب شمرده شده است. امام رضا عليه السلام در باره كسى كه «بسم اللَّه» مىگويد، مىفرمايد:
اُسَمِّ نَفسى بِسِمَةٍ مِن سِماتِ اللَّهِ عزّوجلّ وَ هُوَ العُبُوديَّةُ قالَ: فَقُلتُ لَهُ: ما السِّمَةُ؟ قالَ: العَلامَةُ؛۱
نفس خويش را با نشانهاى از نشانههاى خداوند عزّوجلّ كه عبارت است از عبادت، نشاندار مىكنم.
راوى پرسيد: «سمة» يعنى چه؟ امام فرمود: يعنى علامت.
در اين حديث شريف، اسم به معناى علامت دانسته شده است. پس بر اين اساس، روشن است كه اسمهاى خداوند نيز علامتى براى او خواهند بود.
در حديثى ديگر، امام رضا عليه السلام در پاسخ به كسى كه از ايشان در باره اسم سؤال كرده بود، فرمود:
صِفَةٌ لِمَوصُوف؛۲
[اسم،] صفت براى موصوف است.
امام باقر عليه السلام همه اسمهاى خداوند متعال را صفت مىداند و مىفرمايد:
إنَّ الأسماءَ صِفاتٌ وَصَفَ بِها نَفسَهُ؛۳
همانا اسمهاى خداوند صفاتى هستند كه خداوند، نفس خويش را با آنها توصيف كرده است.
بنا بر اين، اسم و صفت در روايات امامان عليهم السلام نيز همچون لغت، معنايى نزديك به هم دارند. چون اسامى خداوند متعال به جعل الهى، اسم خدا شدهاند و جَعل الهى، سنّتى است از خداوند، پس تغيير و تبديل در آن وجود ندارد و بر اين اساس، اسمهاى خداوند، معناى صفت پيدا مىكنند؛ يعنى نشانههايى مىشوند كه لازم موصوف و
1.التوحيد، صدوق، ص۲۲۹؛ معانى الأخبار، ص ۳؛ بحار الأنوار، ج۸۹، ص۲۳۰.
2.عيون الأخبار، ج۱، ص۲۹؛ الكافى، ج۱، ص۱۱۳؛ بحار الأنوار،ج۴، ص۱۵۹.
3.الكافى، ج ۱، ص ۸۸.