معرفت خدا، توحيد و اسما و صفات از ديدگاه مرحوم عبد الجليل قزوينى‏ - صفحه 199

در روايات اهل بيت عليهم السلام معناى اسم و صفت، متقارب شمرده شده است. امام رضا عليه السلام در باره كسى كه «بسم اللَّه» مى‏گويد، مى‏فرمايد:
اُسَمِّ نَفسى بِسِمَةٍ مِن سِماتِ اللَّهِ عزّوجلّ وَ هُوَ العُبُوديَّةُ قالَ: فَقُلتُ لَهُ: ما السِّمَةُ؟ قالَ: العَلامَةُ؛۱
نفس خويش را با نشانه‏اى از نشانه‏هاى خداوند عزّوجلّ كه عبارت است از عبادت، نشاندار مى‏كنم.
راوى پرسيد: «سمة» يعنى چه؟ امام فرمود: يعنى علامت.

در اين حديث شريف، اسم به معناى علامت دانسته شده است. پس بر اين اساس، روشن است كه اسم‏هاى خداوند نيز علامتى براى او خواهند بود.
در حديثى ديگر، امام رضا عليه السلام در پاسخ به كسى كه از ايشان در باره اسم سؤال كرده بود، فرمود:
صِفَةٌ لِمَوصُوف؛۲
[اسم،] صفت براى موصوف است.

امام باقر عليه السلام همه اسم‏هاى خداوند متعال را صفت مى‏داند و مى‏فرمايد:
إنَّ الأسماءَ صِفاتٌ وَصَفَ بِها نَفسَهُ؛۳
همانا اسم‏هاى خداوند صفاتى هستند كه خداوند، نفس خويش را با آنها توصيف كرده است.

بنا بر اين، اسم و صفت در روايات امامان عليهم السلام نيز همچون لغت، معنايى نزديك به هم دارند. چون اسامى خداوند متعال به جعل الهى، اسم خدا شده‏اند و جَعل الهى، سنّتى است از خداوند، پس تغيير و تبديل در آن وجود ندارد و بر اين اساس، اسم‏هاى خداوند، معناى صفت پيدا مى‏كنند؛ يعنى نشانه‏هايى مى‏شوند كه لازم موصوف و

1.التوحيد، صدوق، ص‏۲۲۹؛ معانى الأخبار، ص ۳؛ بحار الأنوار، ج‏۸۹، ص‏۲۳۰.

2.عيون الأخبار، ج‏۱، ص‏۲۹؛ الكافى، ج‏۱، ص‏۱۱۳؛ بحار الأنوار،ج‏۴، ص‏۱۵۹.

3.الكافى، ج ۱، ص ۸۸.

صفحه از 216