عالمى و حيّى و موجودى. و از مذهب شيعه، اثبات وجوب اين صفات معلوم است لم يزل و لايزال و لايجوز خروجه عنها تبارك وتعالى بحالٍ من الأحوال. و اين صفات بارى تعالى، نفسى و ذاتى است بى علتى و آلتى. ۱
ايشان در ادامه، از صاحب بعض فضائح الروافض، اين مطالب را كه: «[شيعه ]بارى تعالى را خالق و رازق و مريد و متكلّم لم يزلى نگويند» نقل مىكند و سپس در جواب آن مىنويسد:
اوّلاً معلوم است كه خالق، فاعلِ خلق باشد. و خالق ازلى را معنا آن باشد كه در ازل، خلق آفريده باشد، و موجود باشد خلق در ازل، پس قديم باشد، پس فرق نباشد ميان خالق و خلق در ازل. و «لاقديم سواه» محال باشد، ... ما اثبات كردهايم كه بارى تعالى، به مذهب عدليان، قادر است لنفسه و ذاته بىعلّتى و شبهتى و آلتى، و خلق و رزق و كلام را حصول و وقوع در لم يزل، محال باشد.
امّا در قادرى و عالمى، خلافى نيست كه هميشه، دانا و توانا بوده است؛ امّا «خالق»، آنگه گويند كه خلق آفريند و «رازق» آنگه گويند كه روزى رساند، و «متكلّم» چون فاعلِ كلام باشد آنگه اجرا كنند كه ايجاد كلام كند و «مريد» آنگه باشد كه فعل واقع آيد بر وجهى دون وجهى؛ و اين در ازل، محال باشد كه اين صفات را صفاتِ افعال گويند نه صفاتِ واجبه.۲
ايشان پس از اين قسم سوم از صفات را طرح كرده و آنها را براى خداى تعالى محال مىشمارد مانند كيفيت و مكان داشتن خداى تعالى.۳
ج. عبد الجليل قزوينى و قول به «احوال»
تقسيم اسما و صفات خداوند متعال به صفات ذات و صفات فعل و صفات سلبى از نظر شيعه و در روايات اهل بيت عليهم السلام به هيچ وجه، قابل انكار نيست. نيز ترديدى
1.نقض، ص۴۸۳.
2.همان، ص۴۸۳ - ۴۸۴.
3.ر.ك: همان، ص ۴۸۴ - ۴۸۵.