مفهوم امامت و ويژگى‏هاى امامان عليهم السلام از نظر عبد الجليل رازى‏ - صفحه 226

ايشان پس از توضيح مفصّلى در باره شأن و منزلت و صفات امام مى‏فرمايد:
فَهَلْ يَقْدِرُونَ عَلَى مِثْلِ هَذَا فَيَخْتَارُونَهُ أَوْ يَكُونُ مُخْتَارُهُمْ بِهَذِهِ الصِّفَةِ فَيُقَدِّمُونَهُ؟... .۱
آيا مردم توان شناخت چنين مقامى را دارند تا كسى را براى آن برگزينند؟ يا ممكن است برگزيده آنان داراى اين صفات باشد تا او را مقدّم بدارند؟... .
در اين حديث، عجز انسان‏ها از شناخت مقام امامت، دليل لزوم نص و نفى انتخابْ معرفى شده است. عبد الجليل قزوينى نيز با بهره‏گيرى از آموزه‏هاى اهل بيت عليهم السلام مى‏نويسد:
مسئله امامت، خود عقلى است ... در عقل عقلا مركوز است كه امامى مى‏بايد و جايز الخطا نمى‏شايد. قرآن و محمّد بيايد و بگويد كه بر اين صفت كدام شخص است.۲
مى‏بينيم كه ايشان به روشنى از تعيين و معرّفى امام از سوى خدا و عجز بشر از شناخت فرد لايق امامتْ سخن مى‏گويد و به همين دليل است كه همسو با روايات، عقيده سنّيان مبنى بر انتخاب امام از سوى مردم را طرد مى‏كند و اين مقام را صرفاً به نص مى‏داند. وى در باره اختلاف امير مؤمنان عليه السلام با حاكمان پس از رسول پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و علّت سكوت ايشان مى‏نويسد:
[خلفا ظاهراً] مقرّان بودند به توحيد خداى و قرآن قبول كرده منازعتى بود در خلافت كه نصّ است يا اختيار توقّف، اولاتر بود.۳
و در جاى ديگر با خرده گرفتن بر شيوه معمول خلفاى نخستين در تعيين جانشين، با طعن بر بى‏پايگى راه تعيين خليفه نزد خلفاى سنّيان مى‏گويد:
چون عمر خطّاب، حوالت و اشارت در امامت بدان شش شخص كرد و بر دو قسمت بنهاد و مهاجر و انصار در آن سرگشته و متردّد شدند... مردمان ما را چه مى‏گويند؟! روزى گوييم: امامت نص نيست، اختيار و اجماع است

1.همان، ص ۲۰۳.

2.همان، ص ۶۴۳.

3.همان، ص ۳۲۳.

صفحه از 264