مىبايد و جايز الخطا نمىشايد. قرآن و محمّد بيايد و بگويد كه بر اين صفت، كدام شخص است.۱
حاصل آن كه مرحوم عبد الجليل رازى، از ميان نظريههاى عمده موجود در ميان مسلمانان در باره راه تعيين امام، سه راه پذيرفته نزد سنّيان را - كه ناظر و مستند به وقايع پس از شهادت خاتم الأنبيا صلى اللَّه عليه و آله است - نفى و طرد مىكند و تنها جعل الهى و نص را معتبر مىداند و ادلّه اعتقاد خويش را بيان مىكند. البته غير از اين چهار نظريه عمده، نظريه ديگرى نيز مطرح بوده كه اهميت چندانى ندارد و عمده مسلمانان، با آن مخالفت كردهاند. اين نظريه، مربوط به دسته «جاروديه» از گروه زيديه است. به اعتقاد اين گروه، هر كس از اولاد حضرت فاطمه عليهم السلام و فرزندان امام حسن و امام حسين عليهما السلام شجاعت و تا اندازهاى علم داشته باشد، قيام كند و مردم را به پيروى از خود بخواند، امام است.
مرحوم عبد الجليل رازى نيز همانند ديگر اماميه (شيعيان اثنى عشرى) با اين اعتقاد، مخالف است. ايشان مىنويسد:
شيعه اصوليه ايشان [ زيد بن على] را مفترض الطاعة نگويند و خروج از شرايط موجبه ندانند در امامت.۲
3. شرايط امامت
با توجّه به مطالبى كه پيش از اين در باره راههاى تعيين امام بيان شد، مىتوان گفت كه بحث از شرايط امامت نزد شيعيان و سنّيان، بسيار متفاوت است. از نظر شيعه، امام بايد از سوى خداوند متعال، تعيين و نصب گردد و مردم، حق ندارند براى خود، امام انتخاب كنند. بدين روى، شيعه در برابر انتخاب و گزينش الهى، تسليم است و در اين باره، از خود، رأى و نظرى ندارد. در نتيجه، تنها و تنها جعل الهى و نص را شرط تحقّق امامت مىداند. بحث از شرايط امامت آن چنان كه نزد سنّيان مطرح است، نزد شيعه