وجود ندارد. پس اگر در جايى، عالمان شيعه، از شرايط امام سخن بگويند، منظورشان صرفاً بيان ويژگىهاى لازم براى امام الهى است؛ يعنى از آن جا كه امر هدايت و تربيت خلق، بر عهده امام نهاده شده و بندگانْ موظّفاند به طور مطلق، از اوامر و نواهى او اطاعت كنند، لذا امام بايد ويژگىهايى متناسب با اين مقام داشته باشد. امّا اين ويژگىها شرايطى نيستند كه مردم بر اساس آنها به گزينش امام بپردازند؛ بلكه اوصافى هستند كه امام الهى، قطعاً آنها را دارد و اساساً خداوند، اين اوصاف و ويژگىها را به برگزيدگان خود عطا مىفرمايد و آن گاه مقام امامت را براى ايشان جعل مىكند. نقل، استناد و استشهاد به برخى فضايل امامان عليهم السلام نيز صرفاًجهت يادآورى حكم عقل به «قبح تقدّم مفضول بر فاضل» است.
از آن جا كه در بررسى نظر مرحوم عبد الجليل رازى، آگاهى از كلام اهل بيت عليهم السلام و ديدگاههاى متكلّمان و عالمان شيعه و سنّى لازم است، در اين جا به اختصار، ديدگاههاى مختلف در باره شرايط، ويژگىها و نشانههاى امام را مطرح مىكنيم.
الف. ويژگىهاى امام از نظر روايات
علّامه مجلسى در «ابواب علامات الإمام و صفاته و شرائطه...» نقل مىكند:
سُمِّىَ الْإِمَامُ إِمَاماً لِأَنَّهُ قُدْوَةٌ لِلنَّاسِ مَنْصُوبٌ مِنْ قِبَلِ اللَّه تَعَالَى ذِكْرُهُ مُفْتَرَضُ الطَّاعَةِ عَلَى الْعِبَادِ.۱
امام، امام ناميده شد؛ چون پيشواى مردم، منصوب از جانب خداى متعال و اطاعتش بر بندگان واجب است.
پيشوايى و وجوب طاعت، معناى امامت هستند؛ نه از شرايط امامت. پس تنها، «منصوب بودن از جانب خداوند متعال» شرط تحقّق امامت معرفى شده است. به عبارت ديگر، بر اساس اين حديث، امامت - كه همان پيشوايى و افتراض طاعت است - ، با نصب خداوند تحقّق مىيابد.
1.بحار الأنوار، ج ۱۰۴، ص ۲۵؛ معانى الأخبار، ص۶۴.