مفهوم امامت و ويژگى‏هاى امامان عليهم السلام از نظر عبد الجليل رازى‏ - صفحه 239

مى‏داند. نويسنده سنّى از سكوت امير مؤمنان عليه السلام در برابر غاصبان خلافت، تعجّب مى‏كند و مى‏گويد: «اى عجب، على، قوى‏ترِ بنى هاشم بود... و معصوم چون رسول عليه السلام چرا طلب حق خود نكرد».۱
عبد الجليل در پاسخ وى مى‏نويسد:
چنين است، امّا امام عالم‏تر است و معصوم است و مصلحت او بهتر داند... و كس را بر وى اعتراض نرسد كه همانا اعتراض امّت را بر اختيار خود باشد، نه بر نصِّ خداى.۲
وى همچنين در باره اعتقادات شيعه مى‏گويد:
امّا اصل مذهب شيعه اصوليه اماميه اثنى عشريه، آن است كه ... پيغمبران او از آدم تا به محمّد صلى اللَّه عليه و آله، همه صادق و امين، قولش همه حجّت است، فعلش همه حق، و بعد از وى امام نص و معصوم على مرتضى است، نص از قِبَل خداى؛ معصوم از همه خطا. و بعد از وى تا به قيامت امام آن باشد كه موصوف باشد بر اين صفت... .۳
نويسنده سنّى در طعن شيعيان گفته است: «اينها به دوازده امام گويند چنان كه ملحدان به هفت امام گويند... اينها را قطعى گويند كه بر دوازده امام قطع كنند (پس گفته است كه) آن خداست كه يكى شايد و ديگر چيزها زيادت و نقصان پذير باشد؛ چرا امام سيزده نشايد...؟».۴
عبد الجليل قياس وى را نادرست و مع الفارق شمرده و اين سخن را خلاف عقل و قرآن و شريعت مى‏داند و با مثال‏هاى متعدّدى، يادآور مى‏شود كه آنچه را خدا معين كرده باشد، زياده و نقصان برنمى‏دارد، چنان كه نماز مغرب كه سه ركعت تعيين شده (مثلاً)، قابل تغيير از سوى مردم نيست. ايشان مى‏نويسد:
اين و مانند اين همه معدود و مشروع است؛ زيرا كه نصّ خداست، نه

1.نقض، ص‏۳۲۴.

2.همان جا.

3.همان، ص ۴۱۶ - ۴۱۵.

4.همان، ص‏۵۴۶.

صفحه از 264