بايد برگزيده و حجّت خود را از آلودگىها و كارهاى زشت و ناشايست، حفظ كند؛ زيرا چنان كه گفتيم، امامت، مقام امر و نهى است و امام، كسى است كه اطاعتش بر همه امّت به طور مطلق، واجب است؛ يعنى پيروى از تمام اوامر و نواهى امام، واجب و تخلّف از آن، حرام و ممنوع است. نيز گفتيم كه حق امر و نهى اوّلاً و بالذات، تنها از آنِ خالق متعال است و اوّلين شأن انسانها بندگى اوست. پس آن كه اطاعتش از سوى خدا بر خلق واجب شده، نمىتواند و نبايد دستورى بر خلاف امر خداى متعال صادر كند. حال اگر امام مفترض الطاعة، از خطا و گناه مصون نباشد، ممكن است بندگان خدا را از روى اشتباه يا مخالفت با خدا، به عصيان و نافرمانىِ او امر كند و اين تناقض و محال است؛ زيرا لازم مىآيد كه خداى سبحان از يك سو (به واسطه وجوب پيروى از غير معصوم) به گناه و معصيت دستور دهد و از سوى ديگر، از آن نهى كند. به همين جهت، عصمت، لازمه جدايىناپذير امامت الهى است. امير مؤمنان عليه السلام مىفرمايد:
إِنَّمَا الطَّاعَةُ لِلَّهِ عزّوجلّ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِوُلَاةِ الْأَمْرِ وَ إِنَّمَا أُمِرَ بِطَاعَةِ أُولِى الْأَمْرِ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ لَا يَأْمُرُونَ بِمَعْصِيَتِهِ.1
اطاعت مطلق فقط براى خداى عزّوجلّ و پيامبر او و براى واليان امر است. و به اطاعت از اُولى الأمر دستور داده شده؛ چرا كه ايشان معصوم و پاكيزهاند و به معصيت خدا امر نمىكنند.
از سوى ديگر، امام، حجّت خدا بر خلق است و خداوند متعال، منزّه است از اين كه كسى را حجّت خود بر بندگانش قرار دهد و او را از غفلت و نسيان و پليدى و گناه، حفظ نكند.
امام رضا عليه السلام مىفرمايد:
إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ عزّوجلّ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ لِذَلِكَ وَ أَوْدَعَ قَلْبَهُ يَنَابِيعَ الْحِكْمَةِ وَ أَلْهَمَهُ الْعِلْمَ إِلْهَاماً ... هُوَ مَعْصُومٌ مُؤَيَّدٌ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ قَدْ أَمِنَ مِنَ الْخَطَايَا وَ الزَّلَلِ وَ الْعِثَارِ يَخُصُّهُ اللَّهُ بِذَلِكَ لِيَكُونَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ شَاهِدَهُ