يَنَابِيعَ الْحِكْمَةِ وَ أَلْهَمَهُ الْعِلْمَ إِلْهَاماً فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَا يُحَيَّرُ فِيهِ عَنِ الصَّوَابِ... يَخُصُّهُ اللَّه بِذَلِكَ لِيَكُونَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِه.1
همانا خداوند، پيامبران و امامان - صلوات اللَّه عليهم - را موفّق مىدارد و از علم وحكمت مخزون خويش - كه به احدى غير ايشان نداده - به آنان عطا مىفرمايد. پس علم آنان بالاتر از علم اهل زمان است ... و به درستى كه هر گاه خداوند، بندهاى را براى [اداره] امور [ساير ]بندگانش برگزيند، سينهاش را براى اين كار، گشاده مىسازد و چشمههاىحكمت را در او به وديعه مىسپارد و علم را به او الهام مىكند، طورى كه پس از آن، از پاسخ [هيچ سؤالى ]درنمىماند و از رأى درست، سرگردان و متحيّر نمىشود... . خداوند او را بر اين امور مخصوص مىگرداند تا حجّت او بر بندگانش باشد.
امام صادق عليه السلام در پاسخ زنديقى كه در باره اثبات رسالت و نبوّت پرسيده بود، مىفرمايد:
وقتى بر ما ثابت شد كه خالقى داريم و او حكيم و متعالى از آن است كه براى خلق قابل مشاهده باشد... . ثابت مىشود كه بايد سفيرانى در ميان خلقش داشته باشد... . اين سفيران از سوى خداى حكيم و عليم، به واسطه اعطاى حكمت، تأييد شده هستند. سپس لزوم حفظ آنچه پيامبران و رسولان آوردهاند از دلايل و براهين در هر زمان ثابت مىشود تا اين كه زمين خداوند، از حجّتى خالى نباشد كه آن حجّت علمى داشته باشد كه بر راستى گفتار و عدالتش دلالت كند.2
ز. رابطه عصمت و علم
لزوم عصمت امام، پيشتر ثابت شد و گفتيم كه مرحوم عبد الجليل رازى نيز عصمت را يكى از شرايط لازم امامت مىداند. به نظر مىرسد كه منشأ عصمت، علم است؛ چرا كه علم به عمل و پيامدهاى آن، موجب حفظ انسان از ارتكاب اعمال ناشايست
1.همان، ج ۱، ص ۲۰۲ - ۲۰۳.
2.همان، ص ۱۶۸.