مواجهه متكلّمان امامى با فلسفه در سده ششم هجرى‏ - صفحه 278

فيلسوفان و البته با پاسداشت مبانى و الزامات كلامى مبتنى بوده و در مواردى، همراه با نگاه ستايش‏آميز به فلسفه است. گونه‏هاى مواجهه مثبت با فلسفه، از سوى عالمانْ متفاوت بوده و از درجه اهميت يكسان برخوردار نيستند. درخور ذكر است كه بحث مواجهه مثبت متكلّمان فِرَق اسلامى با فلسفه، نيازمند مطالعات گسترده است. همچنين در حوزه كلام اماميه از اثرگذارى‏هاى فلسفه از طريق كلام معتزله نيز نبايد غفلت كرد. چنين مى‏نمايد كه شمارى از آموزه‏هاى فلسفى بويژه در حوزه امور عامه، از راه معتزله نخستين، وارد كلام اماميه شده و در دوره‏هاى پسين (سده‏هاى پنجم و ششم) با ناشناخته ماندن خاستگاه نخستين و نقل و بررسى در متون كلامى، شناس‏نامه و صبغه كلامى يافته است.۱ به هر روى، گونه‏هاى مواجهه مثبت متكلّمان امامى با فلسفه و آموزه‏هاى فلسفى به عناوين زير بخش‏پذير است:

1.گفتنى است كه رويكرد معتزله به فلسفه در دوره‏هاى گوناگون و از سوى متكلّمان مختلف، يكسان نبوده است؛ امّا تعامل مثبت شمارى از متكلّمان نخستين معتزلى از فلسفه، در متون متعدّدى گزارش و بررسى شده است. شهرستانى از اثرپذيرىِ بشر بن معتمر (الملل و النحل، ج ۱، ص ۳۱) و نظام از فلسفه سخن گفته است (ر.ك: همان، ج ۱، ص ۵۳ - ۵۴): «قد طالع كثيراً من كتب الفلاسفة وخلط كلامهم بكلام المعتزلة». براى تحليلى از سخن شهرستانى در باره ارتباط معتزله متقدّم با فلسفه، ر.ك: فلسفه علم كلام، ص ۲۲ به بعد). چنان كه مخاطب اين شعر معروف ابونواس: «فقل لمن يدعى فى العلم فلسفة / ذكرت شيئا وغابت عنك أشياء» نيز نظام بوده است (الفهرست، ابن النديم، ص ۲۰۶). ابن نديم در بيان بهره‏گيرى نظام از مايه‏هاى فلسفى در شعر، تعبير معنادار «كلام فلسفى» را به كار برده است: «ذهب فى‏شعره مذهب الكلام الفلسفى». (همان جا). اين اثرپذيرى در سده‏هاى بعد نيز گزارش شده است. ابن مرتضى در باره متكلّم بزرگ معتزلى ابو الحسين بصرى (م‏۴۳۶ق) صاحب المعتمد فى اُصول الفقه و تصفح الأدلّة آورده است كه بهاشمه به دو دليل از وى نفرت داشتند: نخست آلوده كردن خود به فلسفه و سخنان اوائل و دوم رد و نقض ادلّه مشايخ (معتزله) (طبقات المعتزلة، ص ۱۱۸ - ۱۱۹). در باره اثرپذيرى معتزله از فلسفه نيز، ر.ك: شرح العقائد النسفية، ص ۱۱؛ شوارق الالهام، ج ۱، ص ۴۹ - ۵۰. در كنار اين اثرپذيرى‏ها نقدهاى متعدّدى نيز از سوى اعتزاليان بر آموزه‏هاى فلسفى در متون كلامى ايشان مطرح شده و گاه اثر مستقلى در نقد فلسفه نگاشته شده است.

صفحه از 340