مواجهه متكلّمان امامى با فلسفه در سده ششم هجرى‏ - صفحه 280

كرده است: يك. قديم و حادث. قديم، موجودى است كه ابتدا و آغازى ندارد و حادث، موجودى داراى آغاز است . قديم مختار، بى‏نياز از فاعل و قديم موجَب، نيازمند فاعل است‏۱.
دو. واجب و ممكن. موجود يا واجب است يا ممكن. از ويژگى‏هاى واجب لذاته آن است كه وجود به غير ندارد و وجودش زائد بر آن نبوده و عدم آن امكان‏پذير نيست. ويژگىِ ممكن، آن است كه وجود يا عدم آن نيازمند امرى بيرون از ذات آن است. و وجود و عدم نسبت به آن تساوى دارد. مناط نيازمندى اثر به مؤثر، امكان است نه حدوث.۲ علّامه حلّى، متكلّمان متقدّم را قائل به ديدگاه نخست و متكلّمان متأخّر و فلاسفه را مدافع ديدگاه دوم معرفى كرده است .۳
ابن نوبخت به استناد منابع موجود، ظاهراً نخستين متكلّم امامى است كه بر پايه تقسيم موجود به ممكن و واجب، برهان امكان و وجوب را در اثبات صانع به كار برده است:
ثبوت حدث يوجب ثبوت صانع لأنّه ممكن فلابدّ له من مؤثر.۴
در سده ششم در ميان متكلّمان امامى، رويكرد يكسانى در اين زمينه وجود ندارد. نويسنده التعليق، از راه برهان حدوث، به اثبات محدث پرداخته‏۵ و مناط نيازمندىِ فعل به فاعل را حدوثْ شمرده است.۶ ظهير الدين راوندى، فرزند قطب الدين راوندى (م‏573 ق)، برهان حدوث را در قالب نيازمندى متغيّر به غير عرضه كرده است:
لما ثبت أنّ المتغيّر محتاج ، و العالم - بجميع أجزائه وتركيبه - متغيّر فهو محتاج، والمحتاج لا بدّ له من محتاج إليه ، وهو صانعه.۷

1.الياقوت، ص ۳۶. براى شرح آن، ر.ك: أنوار الملكوت، ص ۵۱ - ۵۲.

2.ر.ك: الياقوت، ص ۳۶ - ۳۷. براى شرح آن، ر.ك: أنوار الملكوت، ص ۵۵ - ۵۸.

3.الياقوت، ص ۵۸.

4.همان، ص ۳۸. گفتنى است برخى برآن اند كه تعبير «ممكن الوجود» در كلام اسلامى، پيش از غزالى ديده نمى‏شود (انديشه‏هاى كلامى شيخ مفيد، ص ۶۳).

5.ر.ك: التعليق، ص ۱۴ به بعد.

6.همان، ص ۱۶.

7.عجالة المعرفة فى اُصول الدين، ص ۳۰. براى اطلاق تعبير واجب الوجود در باره خداى متعال و ممكن در باره محدث در اين متن، ر.ك: همان، ص ۳۰ - ۳۲.

صفحه از 340