مواجهه متكلّمان امامى با فلسفه در سده ششم هجرى‏ - صفحه 312

در سده ششم، طبرسى از استغناى فلاسفه از دانش الهى پيامبران سخن گفته است. وى در ذيل آيه شريف (فَلَمَّا جَآءَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَتِ فَرِحُواْ بِمَا عِندَهُم مِّنَ الْعِلْمِ وَ حَاقَ بِهِم مَّا كَانُواْ بِهِ‏ى يَسْتَهْزِءُونَ)،۱ به عنوان يكى از وجوه معنايىِ آيه، بيان مى‏كند كه مراد، دانش فلاسفه است كه دانش انبيا را در برابر دانش خود كوچك مى‏شمردند. وى با هم‏عصر شمردن سقراط با حضرت موسى عليه السلام مى‏افزايد:
به سقراط گفته شد: نزد موسى برو. گفت: «ما گروهى مهذّب هستيم و به كسى كه ما را تهذيب (هدايت) كند، نيازى نداريم».۲
قطب الدين راوندى در چند باب از كتاب الخرائج و الجرائح به نقل و نقد مقالات (گفتارها و باورهاى) منكران نبوّت پرداخته است. وى در كلامى همسان سخن ماوردى، بر آن است كه:
منكران نبوّت، دو گروه‏اند: ملاحده و دهريه، و براهمه موحّد؛ و فلاسفه نيز نزد ما از جمله دهريه و ملاحده هستند و بر باطل شمردن نبوّت و انكار معجزات و محال دانستن آنها با تصريح و تلويح اتفاق دارند و پنداشته‏اند كه امكان‏پذير شمردن معجزات به نقض وجوب طبايع مى‏انجامد؛ طبايعى كه بر وجهى مستقر گشته كه نقض آن امكان پذير نيست و همگى ايشان در معجزات پيامبران و اوصياى ايشان طعن مى‏زنند.۳

5. راه شناخت پيامبران

از نظر عموم متكلّمان، راه شناخت صدق مدّعى نبوّت، «معجزه» است.۴ از نقدهاى

1.سوره غافر، آيه ۸۳.

2.جوامع الجامع، ج ۴، ص ۲۱ (طبع دكتر گرجى) و ج ۳، ص ۲۵۴. ابن ملاحمى هم در اين باره گفته است: «يقع لى انه تعالى عنى به الفلاسفة المدعين للعلم بالحقائق لان من عادتهم الازدراء بمن لايعلم علومهم» (تحفة المتكلّمين، ص ۸). نيز، ر.ك: الكشّاف عن حقائق التنزيل، ج ۳، ص ۴۳۹.

3.الخرائج و الجرائح، ج‏۳، ص ۱۰۴۴. وى در دنباله بحث خود به نقل و نقد طعون مخالفان بر قرآن پرداخته است .

4.الذخيرة، ص ۳۲۸؛ الاقتصاد، ص ۱۵۵؛ الياقوت، ص ۶۷؛ عجالة المعرفة فى اُصول الدين، ص ۳۶؛ «الخلاصة فى علم الكلام»، فصل‏نامه تراثنا، ش‏۳۴، ص ۱۹۰؛ إشارة السبق إلى معرفة الحق، ص ۳۹. برخى از متكلّمان، نص شخص معلوم الصدق(پيامبر پيشين) را هم با وصف آن به «امر مستند به معجزه» در كنار معجزه ياد كرده‏اند. (الكافى، حلبى، ص ۶۸؛ تقريب المعارف، ص ۱۵۴؛ المنقذ من التقليد، ج ۱، ص ۳۸۳ - ۳۸۴). البته مفسّران امامى، ذيل آيه (رُّسُلاً مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةُ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا) (سوره نساء، آيه ۱۶۵) تصريح كرده‏اند كه شناخت نبى، فرع علم به توحيد و عدل خداست كه به وسيله دليل عقلى حاصل مى‏شود (التبيان، ج ۳، ص ۳۹۵؛ مجمع البيان، ج ۳، ص ۲۴۳؛ روض الجنان، ج ۶، ص ۱۹۷ - ۱۹۸؛ متشابه القرآن و مختلفه، ج‏۲، ص‏۸۰).

صفحه از 340