دارد كه شيعه اصوليّه، به احمد بن حنبل بغض مىورزد؛ امّا در عين حال، چون ابو حنيفه و شافعى، با امير مؤمنان دوست هستند، شيعه اصوليّه، آنها را دوست دارد. ۱
عبد الجليل، روايات امام صادق عليه السلام در بحث برائت را، در باره ائمّه ضلال و هر كسى كه به ناحقْ دعوىِ امامت كرده باشد، مىداند و سپس از معاويه، يزيد، مروان و يزيد ناقص نام مىبرد و مىگويد كه اينان بىاستحقاق، دعوى و طلب امامت كردهاند.۲ همچنين به اعتقاد وى از كسانى بايد تبرّى شود كه مخالفت قرآن و قول مصطفى عليه السلام كردهاند و تيغ در روى علىّ مرتضى كشيدهاند و حسن را زهر داده و حسين را كشته و قرآن را بنشانه تير كرده و سنگ منجنيق در كعبه انداختهاند.۳
4. تقابل اصوليّه و اخباريّه در كتاب «نقض»
الف. سابقه كاربرد اصطلاح «اصولى» و «اخبارى»
در باره تاريخچه كاربرد اصطلاح شيعه اصولى در برابر اخبارى بايد گفت كه اين كاربرد، يك صورتبندى متأخّر است كه پس از زمان ملاّ محمّدامين استرآبادى (م1033ق) رواج يافت؛ امّا پيش از آن، نزديكترين زمانى كه اين اصطلاحات، با مفهومى مشابه آنچه در دوره استرآبادى به كار مىرفته وجود داشته است، عصر علّامه حلّى (م726ق) در سده هشتم هجرى است. البته كاربرد اصطلاح اخبارى در معانى نزديك به تاريخنويس، سابقهاى بس دراز دارد كه دست كم به سده سوم هجرى باز مىگردد. علاوه بر آن، در برخى منابع سده پنج و شش هجرى نيز اين اصطلاح به كار رفته است كه قرائن موجود در آنها نشان مىدهد اين گروه، جريانى نقلگرا بودهاند كه در تقابل با عقلگرايان و اهل كلام قرار داشتهاند.۴
1.ر.ك: همان، ص ۴۸۲.
2.ر.ك: همان، ص ۲۸۷ - ۲۸۸.
3.ر.ك: ص ۲۸۸.
4.در اين زمينه، به مقالهاى از همين نگارنده و دكتر كامران ايزدى با عنوان «اصطلاح اخبارى در سير تحوّل مفهومى» در مجلّه حديثپژوهى (ش۳) مراجعه كنيد.