محمّد بن عبد الكريم شهرستانى، مشهورترين ملل و نحل نويس در سده ششم هجرى، در كتاب خود، از شيعه اخباريّه، در تقابل با شيعه معتزلى ياد كرده است. ۱ وى در جاى ديگرى، خبر از تقابل ميان شيعيان كلامى و اخبارى و همچنين شيعيان تفضيليه و وعيديه مىدهد.۲
ابن ابى الحديد معتزلى نيز در سده هفتم هجرى در كتاب خود، از گروهى از اماميّه ياد مىكند و آنان را «محدّثان و اخباريّه اماميّه» نام مىنهد.۳
شيخ ابو الفتوح رازى، به طور خاصّ يكى از همعصران عبد الجليل است كه از اين تقابل، در كتابش ياد كرده است. وى در جايى از تفسيرش از حشويان اصحاب حديث ياد كرده است.۴ ابو الفتوح، ذيل آيه (وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها)۵ نيز از حشويان و اصحاب حديث به خاطر ديدگاهشان در باره اين آيه، انتقاد مىكند.۶ وى در بخش ديگرى از كتابش به قول اصحاب حديث و مذهب اصحاب اخبار در باب «بنده شقى» اشاره مىكند.۷
در باره اصطلاح اصوليّه بايد گفت كه وضعيّتْ كاملاً متفاوت است. برخلاف اصطلاح اخبارى كه پيش از دوره استرآبادى در منابع مختلفى از آن استفاده شده است، استفاده از اصطلاح اصولى، بسيار محدودتر است. كاربرد اصطلاح شيعه اصولى در برابر اخبارى، اصولاً پس از استرآبادى رواج يافت و كتاب عبد الجليل قزوينى رازى، تنها نمونه نادرى است كه اصطلاح شيعه اصوليّه در آن به گستردگى به كار رفته است. پس از وى، فخر رازى (م606 ق)از تنها مؤلّفان نزديك به عصر وى است كه اين اصطلاح را در كتاب المحصول به كار برده است.۸
1.ر.ك: الملل و النحل، ج ۱، ص۱۹۳.
2.همان، ص ۲۰۳.
3.شرح نهج البلاغة، ج ۱۲، ص ۲۸۴ و ج ۱۶، ص ۲۳۴.
4.روض الجنان، ج ۱، ص ۳۲۴.
5.سوره يوسف، آيه ۲۴.
6.همان، ج ۱۱، ص ۴۷.
7.همان، ج ۱۴، ص ۵۴.
8.المحصول، ج ۴، ص ۳۸۴.