جايگاه اصطلاح «شيعه اصوليّه» در گفتمان كلامى عبد الجليل قزوينى رازى‏ - صفحه 387

5. چند فرضيّه براى شناسايى «شيعه اصولى» در گفتمان كلامى عبد الجليل قزوينى‏

پس از ناكارآمدى اطلاعات مستقيم موجود در كتاب براى بازشناسى هويّت شيعه اصوليّه، ناگزيريم براى تعيين هويّت كسانى كه عبد الجليل از آنها به عنوان «شيعه اصولى» ياد مى‏كند، چند فرضيّه ديگر را بررسى كنيم. اين فرضيّه‏ها بر اساس اطلاعات اوليّه موجود مطرح مى‏شود و سپس صحّت اين فرضيّه‏ها با اطلاعات موجود در كتاب و همچنين عصر عبد الجليل، سنجيده مى‏شود. در اين خصوص، سه فرضيّه قابل طرح است:

الف. فرضيّه نخست‏

شيعه اصوليّه، همان اماميان ايرانى تأثيرپذيرفته از مكتب متكلّمان بغداد و شيخ طوسى هستند. اين نخستين فرضيّه‏اى است كه در نگاه اوّليه، به ذهن محقّقان مى‏رسد. بر اساس اين فرضيّه، «شيعه اصوليّه» را يك گرايش امامى فرض مى‏كنيم كه در تقابل جريان‏هاى ديگرى همچون غلاة و اخباريّه قرار داشته است و كتاب نقض، آينه تمام‏نماى باورهاى اين گرايش امامى در آن دوره بوده است. طبق اين الگوى بدوى، شخصيّت‏هاى جامعه امامى، به دو گروه اخباريّه و اصوليّه تقسيم مى‏شوند. شيعه اصوليّه، در واقع همان گروندگان به مكتب متكلّمان بغداد و شيخ طوسى هستند و شيعه اخباريّه، همان اصحاب حديث مكتب قم و بازماندگان آنها در سده ششم هجرى.

ب. فرضيّه دوم‏

تعبير «شيعه اصوليّه»، اشاره به گروهى از اماميان ساكن رى دارد كه گرايش‏هاى معتزلى داشته‏اند. اين فرضيّه، مطلبى است كه ويلفرد مادلونگ در نوشته‏هايش بويژه در مقاله «كلام اماميّه و معتزله» بدان اشاره كرده است. وى بر اين باور است كه با تلاش‏هاى صاحب بن عبّاد (وزير معتزلى آل بويه)، در رى، جريانى از شيعيان امامى و زيدى شكل گرفت كه متمايل به كلام معتزلى بودند. به گفته مادلونگ، عبد الجليل قزوينى رازى، از آخرين بازماندگان اين گرايش در رى است. بر اساس ادّعاى وى،

صفحه از 426