جايگاه اصطلاح «شيعه اصوليّه» در گفتمان كلامى عبد الجليل قزوينى رازى‏ - صفحه 388

گروهى كه عبد الجليل از آنها به عنوان «شيعه اصوليّه» ياد مى‏كند و اعتقادات خاصّى را به آنها نسبت مى‏دهد، همين گروه هستند.۱

ج. فرضيّه سوم‏

مطرح كردن اصطلاح «شيعه اصوليّه» با انگيزه‏اى كاملاً راهبردى، يعنى براى تثبيت و حتّى حفظ جايگاه اجتماعى اماميّه در ايران سده ششم هجرى بوده است. بر اساس اين فرضيّه، كاربرد اصطلاح «شيعه اصولى»، مبتنى بر الگوهاى فرقه‏اى شناخته شده در آن دوره نبوده است و صرفاً راهبردى براى حفظ و تقويت پايگاه اماميان بوده است. بر اين اساس، مطرح كردن جريان «شيعه اصوليّه» و قراردادن آن در برابر «شيعه اخباريّه»، ابتكارى براى نجات جامعه امامى - كه به خاطر برخى اتّهامات در معرض انزوا قرار داشته‏اند - بوده است. بر مبناى اين راهبرد، اماميان مى‏توانستند بسيارى از اتّهامات متوجّه خود را به شيعيان اخباريّه منتسب كنند و اعلام كنند كه شيعيان اخباريّه، گروهى در اقلّيت بوده‏اند كه منقرض شده‏اند و شيعيان اصوليّه، از چنين تهمت‏هايى (همچون شتم و لعن برخى صحابه) مبرّا هستند.
بر اساس اين راهبرد، تقريباً همه شخصيت‏هاى امامى شيعه اصولى معرّفى شدند و برخى عقايد تحريك‏برانگيز سنّتى اماميّه همچون مسئله تبرّى به گروهى از اماميانِ منقرض شده تحت عنوان شيعيان اخباريّه، نسبت داده شد. در ادامه مقاله، صحّت هر سه فرضيّه، مورد آزمايش قرار مى‏گيرد و در پايان مشخّص مى‏شود كه فرضيّه سوم، مقبول‏ترين رهيافت است.

6. آزمودن فرضيّه اوّل‏

الگوى نسبتاً مشهورى تحت عنوان «تقابل اصحاب حديث قم و مكتب متكلّمان بغداد» وجود دارد كه گرچه كانون زمانىِ اين تقابل، مربوط به اواخر سده چهارم و اوايل سده پنجم هجرى است، امّا مى‏توان دامنه‏هاى آن را در سده ششم هجرى نيز

1.مكتب‏ها و فرقه‏هاى اسلامى در سده‏هاى ميانه، ص ۱۶۱.

صفحه از 426