جايگاه اصطلاح «شيعه اصوليّه» در گفتمان كلامى عبد الجليل قزوينى رازى‏ - صفحه 394

عبد الجليل قزوينى رازى، در بخشى از كتابش هنگامى كه صاحب كتاب فضائح، اماميّه را در بسيارى از اعتقاداتشان به همراهى با معتزله، متّهم مى‏كند، تأكيد دارد كه اماميّه با دليل و حجّت، در برخى مسائل با معتزله، موافقت دارد؛ ولى در عين حال، به شدّت بر استقلال نظام كلامى اماميّه تأكيد مى‏كند و با خطاب قرار دادن عالم سنّى، به او گوشزد مى‏كند كه اگر باورهاى اماميّه را اعتقادات معتزله مى‏داند بايد نام كتاب خود را «بعض فضائح المعتزله» مى‏گذاشته است.۱ چنين موضع‏گيرى‏اى از عالمى كه در حدّ ادّعاى مادلونگ، از معتزله، تأثير پذيرفته باشد، بسيار بعيد به نظر مى‏رسد.

8. آزمودن فرضيّه سوم‏

در طول حيات اجتماعىِ جريان‏هاى مذهبى، گاه پيش مى‏آيد كه برخى عقايد آنها به يك «اتّهام اجتماعى» يا «برچسب» تبديل مى‏شود. وقتى چنين حالتى براى برخى جريان‏ها روى مى‏دهد، بدان معناست كه در نگاه مردم آن جامعه، آن اعتقاد و در درجه‏اى پيشرفته‏تر، خودِ آن جريان، بدون هيچ توضيح و تفصيلى، ناهنجارى و گم‏راهى تلقّى مى‏شوند. به تعبير ديگر، گرچه در حالت عادى در باره برخى جريان‏ها در جامعه، امكان گفتگوهاى تقابلى و ردّ و قبول وجود دارد، با اين حال، هنگامى كه در جامعه‏اى نسبت به يك جريان، حسّاسيّت ايجاد شود، ديگر چنين امكانى از لحاظ اجتماعى براى آن جريانْ وجود ندارد و در نگاه مردم آن جامعه، انتساب به آن جريانْ بدون هيچ توضيح و تفصيلى، گم‏راهى تلقّى مى‏شود.
در چنين حالتى، اگر فرد يا گروهى به آن جريانْ منتسب شوند - صرف نظر از اين كه آيا واقعاً به آن جريان، وابسته باشند يا نباشند - ، تلاش مى‏كنند چنين انتسابى را از خودشان نفى كنند. همچنين ممكن است كه اين نفى، به خاطر وجود برخى تشابه‏ها ميان افراد منتسب شده و آن جريان مطرود، براى جامعه، باورپذير نباشد. در اين صورت، يكى از راهبردهايى كه افرادِ متّهم شده مى‏توانند در پيش گيرند، آن است كه خود

1.ر.ك: نقض، ص ۴۸۲ - ۴۸۳.

صفحه از 426