جايگاه اصطلاح «شيعه اصوليّه» در گفتمان كلامى عبد الجليل قزوينى رازى‏ - صفحه 396

الف. شواهد فرضيّه سوم‏

يك. شرايط اجتماعى اماميّه و ضرورت به كارگيرى راهبرد فرضيّه سوم‏

بر اساس شواهد موجود، به نظر مى‏رسد كه اماميان هم‏عصر عبد الجليل، چالش‏هاى اجتماعى جدّى‏اى را پيش روى خود داشته‏اند. يكى از اين چالش‏ها نوع روابط آنها با حاكمان وقت بوده است.
پوشيده نيست كه در جوامع مختلف، گروهى مى‏تواند فكر و عقيده خود را گسترش دهد كه ديدگاه‏هايش نزديك به باورهاى حاكمان آن جامعه باشد و يا گروهى كه دست كم بتواند در ظاهر، ديدگاه‏هاى خود را به باورهاى حاكمان، نزديك جلوه دهد. چنين چيزى در باره جامعه مسلمان ايران در سده ششم هجرى نيز صحيح بوده است.۱ در كتاب نقض، موارد متعدّدى از درگيرى‏هاى كلامى و جدال‏هاى اعتقادى ميان پيروان مذاهبْ گزارش شده است كه جالب است دانسته شود كه بيشتر اين مناقشات، با طرفدارى حاكم وقت از مذهبى، به نفع آن مذهب، تمام مى‏شده است.۲
شايد به همين علّت باشد كه عبد الجليل در كتابش تا حدّ مبالغه‏آميزى تلاش مى‏كند كه روابط خود با حاكمان را نيكو جلوه دهد. حتّى عبد الجليل رازى در بسيارى از موارد در كتاب نقض، نسبت به برخوردهاى تند و قهرآميز سلجوقيان، چشم پوشى مى‏كند و سعى دارد به نحوى، چنين وانمود كند كه رفتار آنان با شيعيان، دوستانه بوده است.۳
در كنار اين مسئله، اهل مذاهب مختلف در آن دوره، پيوسته نزد حاكمان، سخن چينى يكديگر را مى‏كردند، كه در اين مورد نيز داشتن روابط نزديك با حاكمان براى دفع توطئه، بسيار با اهميت بود. عبد الجليل مى‏گويد كه ابولقاسم عبدويه، شيعه امامتى اصولى بود و به خاطر سعايت، سلطان، او را به دار آويخت و بعد پشيمان شد و

1.ر.ك: نقض، ص ۴۵۷.

2.ر.ك: همان، ص ۴۵۱ و ص ۱۴۲ - ۱۴۳.

3.تاريخ تشيّع در ايران، ص ۵۰۵.

صفحه از 426