همچنين وى در موارد مختلفى از كتابش به حجّيت اجماع اشاره مىكند.۱ عبد الجليل، به صراحت مىگويد كه شيعه اصوليّه، اجماع را معتبر مىداند و اجماع طائفه محق را يكى از چهار حجّت مىداند.۲بر اساس اين عبارت و مقايسه آن با اصل اشكالى كه صاحب فضائح در عبارات پيشين، ۳ بر اماميّه گرفته، به راحتى مىتوان فهميد كه مقصود عبد الجليل از چهار حجّت، كتاب، سنّت، اجماع و عقل است. از اين رو، وى علاوه بر حجّيت اجماع، به حجّيت عقل نيز باور دارد.
بر اساس اين يافته منحصر به فرد مىتوان دريافت كه نخستين كسى كه در ميان اماميّه، سخن از عقل به عنوان يكى از چهار دليل كرده، ابن ادريس حلّى (م 598ق) نيست؛۴ بلكه اندكى پيشتر از او عقل، به عنوان يكى از چهار حجّت، نزد عبد الجليل قزوينى رازى امرى شناخته شده و پذيرفته شده بوده است.
عبد الجليل، در جملهاى محورى - كه به نظر مىرسد مهمترين مبناى اعتقادىِ شيعه اصوليّه را در آن بيان كرده باشد - ، اين گونه مىگويد: «شيعه در اصول، تابع عقل است و در فروع، تابع امامان و نصّ است».۵ آنچه در اين جمله مىتواند باعث تمايز ديدگاه وى با ديدگاه رايج اماميّه در آن دوره شود، بخش اوّل سخن وى است كه مىگويد «شيعه در اصول، تابع عقل است» كه با اضافه كردن اصل عدم حجّيت اخبار آحاد، نتيجهاش تمايز ديدگاه وى از ديدگاه سنّتى اماميان آن عصر است.۶
1.ر.ك: همان، ص ۵۵۴، ۵۸۵ و ۶۱۶.
2.ر.ك: همان، ص ۵۹.
3.همان، ص ۵۸.
4.دكتر احمد پاكتچى در مقاله «اصول فقه» (ص ۳۰۱)، از ابن ادريس به عنوان نخستين كسى كه از ادلّه اربعه سخن گفته و دليل عقل را به عنوان حجّت چهارم ذكر كرده، ياد كردهاند؛ امّا اين عبارتْ نشان مىدهد كه اين مسئله، پيشتر از ابن ادريس، توسّط عبد الجليل مطرح شده است.
5.نقض، ص ۲۶ - ۲۷.
6.گرچه بر اساس وجود تعابيرى همچون «مقلّده» در آثار كلامى متكلّمان امامى و معتزلى سده پنج هجرى (ر.ك: أوائل المقالات، ص ۱۰۰؛ المغنى، ج ۱۲، ص ۳۷۹)، به نظر مىرسد كه شمارى از اماميان آن دوره، حتّى در اصول نيز مقلّد بودهاند؛ امّا حتّى اگر اين مسئله را نيز نپذيريم، دست كم مىتوان گفت كه آنان در تفاصيل مسائل مربوط به اصول دين كه خارج از حوزه عقل است، مانند جزئيات معاد و عوالم پيشين و همچنين مقامات خاصّ حجّتهاى الهى، تابع نقل بودهاند. امّا شيعه اصولى، با نپذيرفتن حجّيت اخبار آحاد تنها به همان بخشى از اصول اعتقادات اكتفا مىكرد كه عقلاً قابل اثبات بود و به ديگر باورهاى بنيادين اماميان كلاسيك، به علّت ابتناى آنها بر اخبار آحاد، اعتنايى نمىكرد.