جايگاه اصطلاح «شيعه اصوليّه» در گفتمان كلامى عبد الجليل قزوينى رازى‏ - صفحه 385

است. با بررسى نسبت اماميان آن دوره با باورهاى معرّفى شده در اين كتاب، مى‏توان شيعيان اصولى و اخبارى را در آن دوره، تشخيص داد.
پيگيرى مسير نخست در كتاب نقض، نشان مى‏دهد كه عبد الجليل، تقريباً همه اماميانى را كه در كتابش نام مى‏برد، اصولى مى‏دانسته است. وى هنگامى كه از شهرهاى شيعه‏نشين ايران در آن دوره ياد مى‏كند، ساكنان آنها را شيعه اصولى مى‏داند. وى در گزارش خود از محل سكونت شيعه اصوليّه، تقريباً از همه شهرهاى شيعه‏نشين ايران در آن دوره يعنى: قم، قاشان، آوه، سبزوار، گرگان، استراباد، دهستان، جربادقان، همه بلاد مازندران، بعضى از ديار طبرستان، رى و نواحى اطرافش، بعضى از قزوين و اطرافش و بعضى از خرقان، ياد مى‏كند.۱
از سوى ديگر، مراجعه به گزارش‏هاى عبد الجليل در باره اماميان اخباريّه، مطلب پيش‏گفته را تأييد مى‏كند. گرچه عبد الجليل از حشويّه و غلاة و اخباريّه، به عنوان شيعيانى كه در تقابل با شيعه اصوليّه بوده‏اند ياد مى‏كند، با اين حال، بسيار جالب توجّه است كه وى در تمام مواردى كه از مخالفان شيعه اصوليّه بويژه شيعه اخباريّه ياد كرده، نام هيچ‏كدام از آنها را نبرده است و فقط با توصيف اخباريّه، از آنها ياد كرده است كه در نوع خود در كتاب كلامى با اين حجم، جالب و كم‏نظير است. تنها اطلاعات مفيدى كه عبد الجليل مى‏دهد آن است كه در دوره وى، شيعيان اخباريّه، منقرض و يا بسيار ضعيف گشته‏اند.
عبد الجليل قزوينى رازى تأكيد مى‏كند كه در آن دوران، به همّت تلاش‏هاى سيّد مرتضى و شيخ طوسى، تقريباً چيزى از شيعيان اخباريّه باقى نمانده‏اند، بجز اندكى كه ممكن است در برخى‏جاها پراكنده باشند و آنها هم جرئت ندارند كه عقايد خود را به شكل آشكارا در برابر شيعيان اصولى بيان كنند.۲
نتيجه طبيعىِ چنين موضع‏گيرى‏اى - يعنى گسترده كردن دايره شيعه اصوليّه و ذكر

1.ر.ك: نقض، ص ۴۵۷ - ۴۵۹.

2.ر.ك: همان، ص‏۵۶۸.

صفحه از 426