جايگاه اصطلاح «شيعه اصوليّه» در گفتمان كلامى عبد الجليل قزوينى رازى‏ - صفحه 386

نكردن نام هيچ‏كدام از شيعيان اخباريّه - اين است كه نمى توان وجه تمايز خاصى براى گروهى كه وى از آنها به عنوان شيعه اصوليّه ياد مى‏كند، پيدا كرد و با معيار و الگوى خاصى نمى‏توان آنان را تشخيص داد و تعيين كرد.
پيگيرى مسير دوم در كتاب نقض نيز نتيجه چندان رضايت‏بخشى ندارد. پيش‏تر به برخى از محورهاى اعتقادىِ شيعه اصوليّه در آينه كتاب نقض اشاره شد. گرچه در ميان محورها برخى وجوه اشتراك با مكاتب امامى آن دوره، همچون مكتب متكلّمان بغداد به چشم مى‏آيد، امّا نبايد فراموش كرد كه مهم‏ترين و برجسته‏ترين محور اعتقادى شيعه اصوليّه - كه آنان را از اماميان سنّت‏گرا متمايز مى‏كرد - ، «تسامح در تبرّى» بود. با اين اوصاف براى جستجو در ميان اماميان آن دوره، مهم‏ترين محور و شاخصى كه بايد در نظر گرفت، شاخص «تسامح در تبرّى» است. به تعبير بهتر، در اين جستجو تا زمانى‏كه وجود اين مؤلّفه در شخص يا گروهى ثابت نشود، نمى‏توان آنان را شيعه اصولى و هم‏كيش با عبد الجليل دانست.
وقتى بر اساس اين شاخصه، جستجو را آغاز مى‏كنيم، در مى‏يابيم كه يافتن اماميانى با اين ويژگى اعتقادى در عصر عبد الجليل، بسيار دشوار و بلكه نشدنى است.۱ در صورتى كه ادّعا شود شيعه اصوليّه، گروه محدودى بوده‏اند كه چنين باورى داشته‏اند، از اين رو، يافتن اماميانى هم‏كيش عبد الجليل دشوار است. بايد گفت كه اين مطلب، با ادّعاى عبد الجليل كه تقريباً بيشتر اماميان دوره خود را اصولى مى‏داند، سازگار نيست. به عكس، بايد يافتن افرادى با باورهاى مشابه عبد الجليل، با سهولت كاملْ امكان‏پذير باشد.

1.البته در اواخر مقاله، به برخى معاصران عبد الجليل همچون: شيخ منتجب الدين رازى و شيخ ابو الفتوح رازى - كه به نظر مى‏رسد مواضعى مشابه عبد الجليل داشته‏اند - اشاره خواهد شد؛ امّا ديدگاه آنان همانند خود عبد الجليل، قابليّت تفسيردوگانه دارند و در نهايت، بر اساس برخى قرائن ديگر، احتمال تقيّه‏اى بودن آنها بيشتر است.

صفحه از 426