پيجويى كرد. به نظر مىرسد گروهى از اماميّه - كه در آثار سده پنجم و ششم هجرى از آنها به عنوان اخباريّه و يا حشويّه ياد شده است - ، همان ادامهدهندگان مكتب اصحاب حديث قم باشند.۱
از سوى ديگر، شمارى از عالمان امامىِ ايران در سده ششم هجرى، دستپروردگان: شيخ مفيد، سيّدمرتضى، شيخ طوسى و فرزندش ابوعلى طوسى هستند كه مىتواند نشانگر فراگيرى گرايش به مكتب متكلّمان بغداد در ايران سده ششم هجرى۲ و ادامه حضور محافل پيرو ديدگاههاى مكتب متكلّمان در ايران آن دوره باشد. ۳ با اين اوصاف، تقابل اصوليّه و اخباريّه در سده ششم هجرى، در واقع همان تقابل اصحاب حديث قم و مكتب متكلّمان بغداد است كه در شاگردان ايرانى آنها تبلور يافته است.
يكى از پژوهشگران معاصر، تلاش كرده است كه بر پايه اطلاعات موجود از سده پنجم و ششم هجرى براى تحديد و شناسايىجريانهاى امامى ايران بر پايه
1.علاوه بر ارجاعات ذكر شده در اوايل مقاله، شريف ادريسى، به عنوان يكى از معاصران عبد الجليل در كتاب نزهة المشتاق فى اختراق الآفاق، پس از اشاره به تشيّع اهل قم، اهل كاشان را حشوى معرّفى مىكند (ج ۲، ص ۶۷۶). با توجّه به اينكه در آن دوره، اهل كاشان امامى بودهاند، بى ترديد، مراد او حشويان امامى است. شايد يكى از بهترين گزارشهايى كه مىتواند مقصود از حشويّه شيعه در دوره مورد بحث را مشخص كند، گزارش فتّال نيشابورى در انتهاى كتاب روضة الواعظين باشد. فتّال در آن جا تصريح مىكند كه حشوى و مخلّط نيست. وى مىگويد: من خبرى در اين كتاب ذكر نكردم كه ظاهرش مطابق مذهب حشو باشد مگر اينكه معنا و تأويل آن را مىدانستم؛ امّا براى طولانى نشدن كتاب، آن معنا و تأويل را نياوردم. در واقع، در توصيفى جالب از حشويّه مىگويد كه آنان بدون آگاهى و فهم محتواى خبر، آن را مىپذيرند؛ امّا او كه حشوى نيست، و بر اين باور است كه خبر، تأويل صحيحى دارد كه بايد آن را دانست (روضة الواعظين، ص ۵۰۹).
2.تاريخ تشيّع در ايران، ص ۵۰۰.
3.برخى خاورشناسان متأخّر تلاش كردهاند كه گفتمان تقابلى مكتب قم و بغداد را با اتّكا به برخى آثار به جاى مانده از آنها، مورد بحث و تدقيق قرار دهند، كه شايد براى بازشناسى اين تقابل، مفيد فايده باشد (ر.ك: مدرسه قم و بغداد).