جايگاه اصطلاح «شيعه اصوليّه» در گفتمان كلامى عبد الجليل قزوينى رازى‏ - صفحه 390

گرايش‏هاى فقهى‏شان تلاش كند.۱ اين پژوهش، بر پايه تقابل اصحاب حديث قم با مكتب متكلّمان بغداد و ادامه يافتن اين روند در شاگردان آنها فراهم آمده است.۲ بر اساس اين پژوهش، گروهى كه عبد الجليل قزوينى رازى، از آنها به عنوان «شيعه اصوليّه» ياد مى‏كند، مشتمل بر دو گروه مكتب متكلّمان ايران و محافل پيرو شيخ طوسى هستند.۳ چون اين پژوهش، از معدود آثارى است كه تلاش كرده است تا تقابل اخباريّه با اصوليّه را در سده ششم هجرى، در گسترده‏ترين شكل ممكن و با معرّفى شخصيّت‏هاى آنها پيجويى كند، شايد بهترين نمونه براى تطبيق الگوى ارائه شده در آن با مطالب كتاب عبد الجليل باشد.
بر اساس ارزيابى اوليّه و الگوى ارائه شده در اين پژوهش، شخصيّت‏هايى همچون: تاج الدين كيسكى، ابوطالب بن بابويه،۴ حسكا بن بابويه‏۵ و مانگديم رضى، از شخصيت‏هاى اخبارى هستند. ۶
همان طور كه پيش‏تر اشاره شد، تعابير كتاب نقض نشان مى‏دهد كه عبد الجليل در

1.ر.ك: مكاتب فقهى امامى ايران، پس از شيخ طوسى تا پايگيرى مكتب حلّه، احمد پاكتچى، تهران: دانشگاه امام صادق عليه السلام.

2.در اين كتاب، از چهار جريان به عنوان جريان‏هاى اصلى فقهى در ايران ياد شده است: اوّل، مكتب متكلّمان كه تأثيرپذيرفته از مكتب متكلّمان بغداد به استثناى شيخ طوسى است؛ دوم، محافل پيروان شيخ طوسى؛ سوم مكتب اخباريّه؛ چهارم، جريانى با رويكردى انتقادى كه در سه جريان پيشين نمى‏گنجد.

3.مكاتب فقهى امامى ايران، ص ۱۶۹. البته دكتر پاكتچى در اوايل كتابش (ص ۵۶ - ۵۷) تأكيد مى‏كند كه مراد عبد الجليل از شيعه اصوليّه، مكتب متكلّمان است و نه شيخ طوسى كه به نظر نگارنده، پذيرشش دشوار است و شايد به همين علّت باشد كه ايشان در ادامه كتاب، نظر خود را در اين خصوص تغيير داده است (ص‏۱۶۹).

4.عبد الجليل در باره او مى‏گويد: بو طالب بابويه، سال‏ها واعظ و مذكّر مسلمانان بوده است و امانت و فضل او ظاهر و باهر بر همگان است (نقض، ص‏۱۴۴).

5.عبد الجليل از وى به عنوان پير طايفه ياد مى‏كند (همان، ص ۳۴). در جاى ديگرى مى‏گويد كه علم و امانت و زهد و ورع شمس الإسلام حسكا بابويه، بر همگان معلوم است (همان، ص‏۱۴۴).

6.ر.ك: مكاتب فقهى امامى ايران، ص ۱۸۸ - ۱۹۴.

صفحه از 426