گرايشهاى فقهىشان تلاش كند.۱ اين پژوهش، بر پايه تقابل اصحاب حديث قم با مكتب متكلّمان بغداد و ادامه يافتن اين روند در شاگردان آنها فراهم آمده است.۲ بر اساس اين پژوهش، گروهى كه عبد الجليل قزوينى رازى، از آنها به عنوان «شيعه اصوليّه» ياد مىكند، مشتمل بر دو گروه مكتب متكلّمان ايران و محافل پيرو شيخ طوسى هستند.۳ چون اين پژوهش، از معدود آثارى است كه تلاش كرده است تا تقابل اخباريّه با اصوليّه را در سده ششم هجرى، در گستردهترين شكل ممكن و با معرّفى شخصيّتهاى آنها پيجويى كند، شايد بهترين نمونه براى تطبيق الگوى ارائه شده در آن با مطالب كتاب عبد الجليل باشد.
بر اساس ارزيابى اوليّه و الگوى ارائه شده در اين پژوهش، شخصيّتهايى همچون: تاج الدين كيسكى، ابوطالب بن بابويه،۴ حسكا بن بابويه۵ و مانگديم رضى، از شخصيتهاى اخبارى هستند. ۶
همان طور كه پيشتر اشاره شد، تعابير كتاب نقض نشان مىدهد كه عبد الجليل در
1.ر.ك: مكاتب فقهى امامى ايران، پس از شيخ طوسى تا پايگيرى مكتب حلّه، احمد پاكتچى، تهران: دانشگاه امام صادق عليه السلام.
2.در اين كتاب، از چهار جريان به عنوان جريانهاى اصلى فقهى در ايران ياد شده است: اوّل، مكتب متكلّمان كه تأثيرپذيرفته از مكتب متكلّمان بغداد به استثناى شيخ طوسى است؛ دوم، محافل پيروان شيخ طوسى؛ سوم مكتب اخباريّه؛ چهارم، جريانى با رويكردى انتقادى كه در سه جريان پيشين نمىگنجد.
3.مكاتب فقهى امامى ايران، ص ۱۶۹. البته دكتر پاكتچى در اوايل كتابش (ص ۵۶ - ۵۷) تأكيد مىكند كه مراد عبد الجليل از شيعه اصوليّه، مكتب متكلّمان است و نه شيخ طوسى كه به نظر نگارنده، پذيرشش دشوار است و شايد به همين علّت باشد كه ايشان در ادامه كتاب، نظر خود را در اين خصوص تغيير داده است (ص۱۶۹).
4.عبد الجليل در باره او مىگويد: بو طالب بابويه، سالها واعظ و مذكّر مسلمانان بوده است و امانت و فضل او ظاهر و باهر بر همگان است (نقض، ص۱۴۴).
5.عبد الجليل از وى به عنوان پير طايفه ياد مىكند (همان، ص ۳۴). در جاى ديگرى مىگويد كه علم و امانت و زهد و ورع شمس الإسلام حسكا بابويه، بر همگان معلوم است (همان، ص۱۴۴).
6.ر.ك: مكاتب فقهى امامى ايران، ص ۱۸۸ - ۱۹۴.