جايگاه اصطلاح «شيعه اصوليّه» در گفتمان كلامى عبد الجليل قزوينى رازى‏ - صفحه 400

شدّت عمل اسماعيليّه به قدرى بود كه زيستن اماميّه در كنار اهل سنّت را دچار مشكل كرده بود. در همين راستا سنّيان، اسماعيليان را ملاحده و كافر مى‏خواندند و براى اعمال فشار بر شيعيان مى‏گفتند: «رافضى، دهليز ملحدى است».۱ يعنى مردم، ابتدا شيعه امامى مى‏شوند، سپس از اين مجرا به مذهب اسماعيلى مى‏پيوندند. همچنين خواجه سنّى در باره برخى اماميان همچون بو جعفر عيلان، بو رضا و بُلفتوح اسدآبادى، معتقد است كه آنان ابتدا رافضى بودند و سپس اسماعيلى شدند.۲
تلاش عبد الجليل قزوينى رازى براى نام بردن از عالمان امامى كه با اسماعيليّه مبارزه كرده‏اند و حتّى در اين راه، كشته شده‏اند، نشان مى‏دهد كه اتّهام اماميّه به ارتباط با اسماعيليّه در آن دوره، مسئله‏اى كاملاً جدّى بوده است.۳
از مطالب پيش‏گفته به دست مى‏آيد كه اماميانِ هم‏عصر عبد الجليل، براى حفظ جايگاه اجتماعى‏شان، با چالش‏هاى جدّى‏اى روبه رو بوده‏اند؛ امّا اماميّه با نفى برخى عقايد حسّاسيت‏برانگيزى كه بدان متّهم مى‏شد، تا حدّ زيادى مى‏توانست بر اين چالش‏ها دست يابد. بر اين اساس، تأكيد روى نقاط اشتراك عقيدتى با حاكمان سنّى و دورى از نقاط افتراق كه براى حاكمان، سوء تفاهم ايجاد مى‏كرد، يكى از بهترين اهرم‏هايى بود كه مى‏توانست برقرارى روابط نزديك با حاكمان را محقّق كند و همچنين موضع‏گيرى جامعه در برابر اماميّه را تعديل نمايد.
از سوى ديگر، اين اقدام آنان به گونه‏اى، زمينه‏هاى تشابه اعتقادى ميان اماميّه و اسماعيليّه را در مسئله مهمّى چون تبرّى، نفى مى‏كرد و بالطبع، يكى از مهم‏ترين دستاويزها براى ارتباط دادن اماميّه به اسماعيليّه، از بين مى‏رفت.
طبيعتاً اماميان براى باورپذير كردن اين نفى نزد جامعه، بايد چاره‏اى مى‏انديشيدند كه به نظر مى‏رسد بهترين چاره، حقيقت مطرح شده در فرضيّه سوم باشد. بر اين

1.همان، ص ۱۷۵.

2.ر.ك: همان، ص ۱۱۷.

3.ر.ك: همان، ص ۱۳۰ - ۱۳۲، ۴۷۵ و ۵۶۰.

صفحه از 426