تلاشى در كتاب نقض، جايى است كه عبد الجليل قزوينى رازى به صراحت بيان مىكند كه در زمان وى به همّت تلاشهاى سيّد مرتضى و شيخ طوسى، تقريباً چيزى از شيعيان اخباريّه، باقى نماندهاند، بجز اندكى كه ممكن است در برخى جاها پراكنده باشند و آنها هم جرئت ندارند عقايد خود را به شكل آشكارا در برابر شيعيان اصولى بيان كنند. به اعتقاد وى، شيعيان اصوليّه، بر اخباريان در مسائل مختلفى چيره شدهاند و شيعيان اخباريّه را ياراى مقابله آشكارا با شيعيان اصوليّه نيست.۱
همچنين عبد الجليل هنگامى كه از شهرهاى شيعهنشين ايران در آن دوره ياد مىكند، ساكنان آنها را شيعه اصولى مىداند و در گزارش خود از محل سكونت شيعه اصوليّه، تقريباً از همه شهرهاى شيعهنشين ايران در آن دوره، همچون: قم، قاشان، آوه، سبزوار، گرگان، استراباد، دهستان، جربادقان، همه بلاد مازندران، بعضى از ديار طبرستان، رى و نواحى اطرافش، بعضى از قزوين و اطرافش و بعضى از خرقان، ياد مىكند.۲
به خاطر همين رويكرد است كه وقتى در كتاب نقض به جستجوى عالمان و انديشمندانى كه در نظر عبد الجليل، اخبارى بودهاند مىپردازيم، تقريباً به هيچ نتيجهاى نمىرسيم و حتّى هنگامى كه پيشبينى مىكنيم كه وى شيخ صدوق و بنى بابويه را همان اخباريان معهود بداند، در مىيابيم كه چنين نيست.
تلاش عبد الجليل براى گسترده كردن دايره شيعه اصوليّه در آن دوره، در حالى صورت مىگيرد كه از لحاظ واقعيّت خارجى و تاريخى، روشن است كه در ميان اماميّه در آن دوره، يك دوقطبى تحت عنوان شيعه اخباريّه و كلاميّه، وجود داشته است.۳علاوه بر مطلب ارائه شده در اوايل مقاله، برخى اطلاعات ارائه شده در كتاب نقض نيز به خوبى مىتواند گواه وجود اين دو گرايش باشد.
نويسنده بعض فضائح الروافض، گزارشهايى از برخى شخصيتهاى امامى اصولى
1.ر.ك: نقض، ص ۵۶۸ - ۵۶۹.
2.ر.ك: همان، ص ۴۵۷ - ۴۵۹.
3.در ابتداى مقاله، به وجود اين تقابل اذعان شد و در انتهاى مقاله نيز توضيحى در باره آن ارائه خواهد شد. كتاب مكاتب فقه امامى ايران، نوشته احمد پاكتچى نيز به خوبى گواه بر اين مطلب است.