جايگاه اصطلاح «شيعه اصوليّه» در گفتمان كلامى عبد الجليل قزوينى رازى‏ - صفحه 403

تلاشى در كتاب نقض، جايى است كه عبد الجليل قزوينى رازى به صراحت بيان مى‏كند كه در زمان وى به همّت تلاش‏هاى سيّد مرتضى و شيخ طوسى، تقريباً چيزى از شيعيان اخباريّه، باقى نمانده‏اند، بجز اندكى كه ممكن است در برخى جاها پراكنده باشند و آنها هم جرئت ندارند عقايد خود را به شكل آشكارا در برابر شيعيان اصولى بيان كنند. به اعتقاد وى، شيعيان اصوليّه، بر اخباريان در مسائل مختلفى چيره شده‏اند و شيعيان اخباريّه را ياراى مقابله آشكارا با شيعيان اصوليّه نيست.۱
همچنين عبد الجليل هنگامى كه از شهرهاى شيعه‏نشين ايران در آن دوره ياد مى‏كند، ساكنان آنها را شيعه اصولى مى‏داند و در گزارش خود از محل سكونت شيعه اصوليّه، تقريباً از همه شهرهاى شيعه‏نشين ايران در آن دوره، همچون: قم، قاشان، آوه، سبزوار، گرگان، استراباد، دهستان، جربادقان، همه بلاد مازندران، بعضى از ديار طبرستان، رى و نواحى اطرافش، بعضى از قزوين و اطرافش و بعضى از خرقان، ياد مى‏كند.۲
به خاطر همين رويكرد است كه وقتى در كتاب نقض به جستجوى عالمان و انديشمندانى كه در نظر عبد الجليل، اخبارى بوده‏اند مى‏پردازيم، تقريباً به هيچ نتيجه‏اى نمى‏رسيم و حتّى هنگامى كه پيش‏بينى مى‏كنيم كه وى شيخ صدوق و بنى بابويه را همان اخباريان معهود بداند، در مى‏يابيم كه چنين نيست.
تلاش عبد الجليل براى گسترده كردن دايره شيعه اصوليّه در آن دوره، در حالى صورت مى‏گيرد كه از لحاظ واقعيّت خارجى و تاريخى، روشن است كه در ميان اماميّه در آن دوره، يك دوقطبى تحت عنوان شيعه اخباريّه و كلاميّه، وجود داشته است.۳علاوه بر مطلب ارائه شده در اوايل مقاله، برخى اطلاعات ارائه شده در كتاب نقض نيز به خوبى مى‏تواند گواه وجود اين دو گرايش باشد.
نويسنده بعض فضائح الروافض، گزارش‏هايى از برخى شخصيت‏هاى امامى اصولى

1.ر.ك: نقض، ص ۵۶۸ - ۵۶۹.

2.ر.ك: همان، ص ۴۵۷ - ۴۵۹.

3.در ابتداى مقاله، به وجود اين تقابل اذعان شد و در انتهاى مقاله نيز توضيحى در باره آن ارائه خواهد شد. كتاب مكاتب فقه امامى ايران، نوشته احمد پاكتچى نيز به خوبى گواه بر اين مطلب است.

صفحه از 426