- در گفتمان عبد الجليل - ارائه مىكند كه نشان مىدهد آنان به شدّت به مسئله تبرّى، پايبند بودهاند. خواجه سنّى مىگويد: برخى رافضيان همچون حسكا بن بابويه و ابو طالب بن بابويه و ابو جعفر دوريستى را به خاطر شتّامى، سر برهنه كردند.۱
وى در جاى ديگرى مىگويد: «در شهر رى، رستم خادم و بُلقسم عبدويه و بُلقسم شوّاء ... همه رافضيان شتّام بودند». ۲ گرچه پذيرش اين گزارشها از صاحب فضائح - كه در صدد تخريب اماميّه بوده است - امكانپذير نيست و چنين انتسابى به آنان - همان طور كه عبد الجليل مىگويد - دروغ است، با اين حال، در ديدگاه نگارنده، اين دروغپردازى بايد بر اساس زمينهاى كه در آنها وجود داشته است سامان يافته باشد، به خصوص زمانى كه مىبينيم شخصيتهايى كه در برخى پژوهشهاى مربوط به آن دوره به عنوان اخبارى شناخته شدهاند،۳ همان كسانى هستند كه به لعن و شتم صحابه توسّط عالم سنّى، متّهم شدهاند.
به طور خلاصه، اين دو گزارش در كاركرد حداكثرى خود - يعنى زمانى كه راست باشند - نشان مىدهند كه شمارى از شيعيان اصولى بودهاند كه باور به تبرّى داشتهاند و در كاركرد حدّاقلى خود - يعنى زمانى كه دروغ باشند - قرينهاى علاوه بر قرائن پيشگفته در خصوص وجود گرايشى تحت عنوان اخباريّه در ميان اماميّه هستند.
امّا روش عبد الجليل در خصوص موارد نقض نيز بر اساس شيوه پيشگفته است. عبد الجليل در پاسخ به ادّعاهاى نويسنده نوسنّى در خصوص اعتقاد بنى بابويه در باره جايگاه امام و نبى،۴ اين ادّعاها را در باره اعتقاد آنان، نفى مىكند. وى ادّعاى خواجه سنّى مبنى بر اين كه شيخ صدوق و ديگر فرزندان بابويه، امام را بهتر از رسول مىدانند، به طور كامل رد مىكند و مىگويد: تاكنون هيچ عالم امامى بدان باورمند نشده است. ۵
1.ر.ك: نقض، ص ۱۱۸ و ۱۴۲.
2.ر.ك: همان، ص ۱۱۷.
3.ر.ك: مكاتب فقه امامى ايران، ص ۱۸۸ - ۲۰۸.
4.ر.ك: نقض، ص ۵۳۱.
5.همان، ص ۵۳۴.