جايگاه اصطلاح «شيعه اصوليّه» در گفتمان كلامى عبد الجليل قزوينى رازى‏ - صفحه 408

علاوه بر عبد الجليل، گزارش‏هاى شمارى از معاصران وى نيز به خوبى وجود چنين فضايى را منعكس مى‏كند. ابن شهر آشوب مازندارانى در ابتداى كتاب المناقب و در بيان انگيزه تأليفش از كتاب، شكوائيه بلندى را مطرح مى‏كند. به اعتقاد وى، عدّه زيادى قصد دارند كه بسيارى از مناقب را با حيله‏هاى مختلف از بين ببرند و ابن شهر آشوب، اين كتاب را در اثبات آن نوشت. او به صراحتْ بيان مى‏كند كه در دوره وى، علماى شيعه، به شدّت بر نفْسِ خود هراسان هستند و در گوشه‏ها به انزوا كشيده شده‏اند.۱
جالب است كه ابن شهر آشوب، به عنوان يكى از معدود عالمان امامى آن دوره - كه كتابى در برائت با عنوان مثالب النواصب نوشته است - ،۲ از مخالفان شيعه به زبان رمزىِ عجل، سامرى، نعثل و ... ياد مى‏كند.۳
از ديگر معاصران عبد الجليل، شيخ منتجب الدين رازى است. وى گزارش مى‏دهد كه برخى عالمان امامىِ ساكن دهستان، از روى تقيّه، بر مذهب حنفى فتوا مى‏داده‏اند.۴ اين در حالى است كه بنا بر گزارش عبد الجليل، دهستان از شهرهايى بوده است كه همه ساكنان آن، شيعه اماميّه بوده‏اند.۵ چنين گزارشى به خوبى نشان مى‏دهد كه اماميان، حتّى در شهرهايى كه در اكثريّت قرار داشته‏اند، مجبور به رعايت شرايط تقيّه بوده‏اند.
فتّال نيشابورى، ديگر شخصيت معاصر عبد الجليل نيز در كتاب روضة الواعظين، موضع‏گيرى‏هاى مشابهى دارد. وى در ذكر شهادت حضرت زهرا عليها السلام از قاتلان ايشان تنها به عنوان كسانى كه بر فاطمه زهرا ظلم كرده‏اند، به شكل كاملاً كنايه‏اى ياد مى‏كند.۶

1.المناقب، ابن شهرآشوب، ج ۱، ص ۵ - ۶.

2.شايد به اين دليل باشد كه وى در اواخر سده ششم و نزديك سده هفتم، يعنى دوره گشايش براى اماميّه مى‏زيسته است.

3.ر.ك: الذريعه، ج ۱۹، ص ۷۶.

4.فهرست منتجب الدين، ص ۴۶ و ۸۱. اين عالم، ابوالقاسم جعفر بن على و پسرش بوده است.

5.ر.ك: نقض، ص ۴۵۹.

6.روضة الواعظين، ص ۱۵۱ و ۱۵۳.

صفحه از 426