علاوه بر عبد الجليل، گزارشهاى شمارى از معاصران وى نيز به خوبى وجود چنين فضايى را منعكس مىكند. ابن شهر آشوب مازندارانى در ابتداى كتاب المناقب و در بيان انگيزه تأليفش از كتاب، شكوائيه بلندى را مطرح مىكند. به اعتقاد وى، عدّه زيادى قصد دارند كه بسيارى از مناقب را با حيلههاى مختلف از بين ببرند و ابن شهر آشوب، اين كتاب را در اثبات آن نوشت. او به صراحتْ بيان مىكند كه در دوره وى، علماى شيعه، به شدّت بر نفْسِ خود هراسان هستند و در گوشهها به انزوا كشيده شدهاند.۱
جالب است كه ابن شهر آشوب، به عنوان يكى از معدود عالمان امامى آن دوره - كه كتابى در برائت با عنوان مثالب النواصب نوشته است - ،۲ از مخالفان شيعه به زبان رمزىِ عجل، سامرى، نعثل و ... ياد مىكند.۳
از ديگر معاصران عبد الجليل، شيخ منتجب الدين رازى است. وى گزارش مىدهد كه برخى عالمان امامىِ ساكن دهستان، از روى تقيّه، بر مذهب حنفى فتوا مىدادهاند.۴ اين در حالى است كه بنا بر گزارش عبد الجليل، دهستان از شهرهايى بوده است كه همه ساكنان آن، شيعه اماميّه بودهاند.۵ چنين گزارشى به خوبى نشان مىدهد كه اماميان، حتّى در شهرهايى كه در اكثريّت قرار داشتهاند، مجبور به رعايت شرايط تقيّه بودهاند.
فتّال نيشابورى، ديگر شخصيت معاصر عبد الجليل نيز در كتاب روضة الواعظين، موضعگيرىهاى مشابهى دارد. وى در ذكر شهادت حضرت زهرا عليها السلام از قاتلان ايشان تنها به عنوان كسانى كه بر فاطمه زهرا ظلم كردهاند، به شكل كاملاً كنايهاى ياد مىكند.۶
1.المناقب، ابن شهرآشوب، ج ۱، ص ۵ - ۶.
2.شايد به اين دليل باشد كه وى در اواخر سده ششم و نزديك سده هفتم، يعنى دوره گشايش براى اماميّه مىزيسته است.
3.ر.ك: الذريعه، ج ۱۹، ص ۷۶.
4.فهرست منتجب الدين، ص ۴۶ و ۸۱. اين عالم، ابوالقاسم جعفر بن على و پسرش بوده است.
5.ر.ك: نقض، ص ۴۵۹.
6.روضة الواعظين، ص ۱۵۱ و ۱۵۳.