جايگاه اصطلاح «شيعه اصوليّه» در گفتمان كلامى عبد الجليل قزوينى رازى‏ - صفحه 409

وى همچنين در نقل ماجراى غدير خُم، از ابو بكر و عمر به عنوان اوّل و ثانى ياد مى‏كند؛۱ تعبيرى كه كاربرد آن غالباً مربوط به دوره تقيّه شديد در عصر امامان معصوم عليهم السلام بوده است.
به نظر مى‏رسد كه يورش مغولان به ايران در ابتداى قرن هفتم هجرى را بايد نقطه عطفى در تاريخ اماميّه قلمداد كرد. سيطره مغولان بر بخش وسيعى از سرزمين‏هاى اسلامى و قتل خليفه عبّاسى (بزرگ‏ترين حامى مذهب اهل سنّت)۲ و همچنين فروپاشى شوكت (اسماعيليان مهم‏ترين رقيبان اماميّه)، راه را براى حضور پُررنگ اجتماعى اماميان هموار كرد.۳
گسترش تشيّع امامى - كه تا ميانه‏هاى قرن هفتم هجرى، روندى آرام و آهسته داشت - ، از اين زمان به بعد، آهنگى سريع‏تر به خود گرفت.۴ آشفتگى خاطر برخى شاعران ايرانىِ سنّى مذهب همچون عطّار نيشابورى، به خاطر گسترش تشيّع در اين دوره، دليل ديگرى بر اين مدّعاست.۵
از ديگر نشانه‏هايى كه مى‏تواند صحّت گزارش‏هاى تاريخى در باره تغيير شرايط اماميّه در سده هفتم هجرى را تأييد كند، مقايسه اظهارات و ديدگاه‏هاى اماميان سده هفتم با مواضع شيعيان سده ششم هجرى است. در واقع، اين مقايسه - كه تا به حال كمتر بدان توجّه شده است - ، حكايت از يك تغيير و تحوّل شگرف مى‏كند. اين تحوّل، تنها بر اساس پذيرش نقش‏آفرينىِ مؤلّفه‏اى همچون تقيّه، توجيه‏پذير است. در صورتى كه بپذيريم عبد الجليل و برخى معاصرانش عقايدى متفاوت با باورهاى سنّتى اماميّه داشته‏اند، آن وقت بسيار دشوار خواهد بود كه بپذيريم در حدود كمتر از يك قرن در همان منطقه رى و نقاط ديگر ايران، اماميانى سر برآورده‏اند كه عقايد آنها

1.همان، ص ۹۹.

2.مسائل عصر ايلخانان، ص ۲۳۷.

3.ر.ك: اسلام در ايران، ص ۲۹۱؛ دين و دولت در ايران عهد مغول، ج ۲، ص‏۵۷۱.

4.ر.ك: تاريخ سياسى و اجتماعى ايران از مرگ تيمور تا مرگ شاه عبّاس، ص ۱۵۱ - ۱۵۶.

5.تاريخ تشيّع در ايران، ص ۶۷۷.

صفحه از 426