وى همچنين در نقل ماجراى غدير خُم، از ابو بكر و عمر به عنوان اوّل و ثانى ياد مىكند؛۱ تعبيرى كه كاربرد آن غالباً مربوط به دوره تقيّه شديد در عصر امامان معصوم عليهم السلام بوده است.
به نظر مىرسد كه يورش مغولان به ايران در ابتداى قرن هفتم هجرى را بايد نقطه عطفى در تاريخ اماميّه قلمداد كرد. سيطره مغولان بر بخش وسيعى از سرزمينهاى اسلامى و قتل خليفه عبّاسى (بزرگترين حامى مذهب اهل سنّت)۲ و همچنين فروپاشى شوكت (اسماعيليان مهمترين رقيبان اماميّه)، راه را براى حضور پُررنگ اجتماعى اماميان هموار كرد.۳
گسترش تشيّع امامى - كه تا ميانههاى قرن هفتم هجرى، روندى آرام و آهسته داشت - ، از اين زمان به بعد، آهنگى سريعتر به خود گرفت.۴ آشفتگى خاطر برخى شاعران ايرانىِ سنّى مذهب همچون عطّار نيشابورى، به خاطر گسترش تشيّع در اين دوره، دليل ديگرى بر اين مدّعاست.۵
از ديگر نشانههايى كه مىتواند صحّت گزارشهاى تاريخى در باره تغيير شرايط اماميّه در سده هفتم هجرى را تأييد كند، مقايسه اظهارات و ديدگاههاى اماميان سده هفتم با مواضع شيعيان سده ششم هجرى است. در واقع، اين مقايسه - كه تا به حال كمتر بدان توجّه شده است - ، حكايت از يك تغيير و تحوّل شگرف مىكند. اين تحوّل، تنها بر اساس پذيرش نقشآفرينىِ مؤلّفهاى همچون تقيّه، توجيهپذير است. در صورتى كه بپذيريم عبد الجليل و برخى معاصرانش عقايدى متفاوت با باورهاى سنّتى اماميّه داشتهاند، آن وقت بسيار دشوار خواهد بود كه بپذيريم در حدود كمتر از يك قرن در همان منطقه رى و نقاط ديگر ايران، اماميانى سر برآوردهاند كه عقايد آنها
1.همان، ص ۹۹.
2.مسائل عصر ايلخانان، ص ۲۳۷.
3.ر.ك: اسلام در ايران، ص ۲۹۱؛ دين و دولت در ايران عهد مغول، ج ۲، ص۵۷۱.
4.ر.ك: تاريخ سياسى و اجتماعى ايران از مرگ تيمور تا مرگ شاه عبّاس، ص ۱۵۱ - ۱۵۶.
5.تاريخ تشيّع در ايران، ص ۶۷۷.