رازى» نوشته شده و مىتواند مؤيّد ادّعاى عبد الجليل رازى باشد.
عبد الجليل در ادامه سخنانش، فصلى مفرد بر سبيل ابتدا در شرح اسامى واضعان الحاد و داعيكان ايشان بيان مىكند و نام حدود هجده نفر از آنهارا ذكر مىكند.۱
تا خواجه مصنّف ناصبى كه بر شيعت تشنيع زده است به تهمت مگر به انصاف تأمّلى بكند و بداند كه اصول و قواعد الحاد چه بوده است و ملحدان اوّل و آخر از كجا بودهاند و بحمد اللَّه و منّه يكى از اين مطعونان، نه قمى بوده است و نه قاشى و نه آوى و ... .۲
عبد الجليل بعد از آن، نام عدّهاى از جبرگراهاى سنّى بوده ملحد شده را مىنويسد
ابو الفتوح حمدانى، اوّل مجبّر بود آن گه ملحد شد. مسعود زورآبادى كه شاگرد بو المعالى جوينى بود، ملحد شد مجبّر بود و بر قلعه شد از مجبّرى در ملحدى شد و در خراسان معروف بود.۳
خواجه نوسنّى، گاهى سعى مىكند با ذكر نام دانشمندان اماميه در كنار ناميان اسماعيليه، زشتىهاى آنها را به اماميه نسبت دهد؛۴ ولى هنر عبد الجليل رازى، اين است كه ضمن جداسازى اغيار از اعيان شيعه، به جدْ از بزرگان اماميه دفاع مىكند و به واگويى حقيقت مىپردازد و مىنويسد:
... اسامى جماعتى معتقدان و معتمدان، با گروهى كه به فلسفه و زندقه منسوب بودهاند، برابر كرده و در يك سلك كشيده ... . انكار صرف و جُحود محض كرده از غايت بىامانتى و كمديانتى و مجبّرى و... . از اين جمله، آن است كه سيّد حِمْيَرى را - رضى اللَّه عنه - در جمع گروهى متّهمان آورده است كه اشعار و قصايد او همه دلالت است بر ايمان و اعتقاد او... ؛ امّا بو سهل نوبختى و ابراهيم نوبختى، شيعيان معتقد و معتمد بودهاند و در ايمان ايشان خلافى نيست و نكردهاند اصحاب تواريخ و بو الخطّاب و مغيره و بيان سمعان اوّل به شيعىاى گفتند، پس به آخر، غالى و ملحد شدند ... .۵