به آيين الحاد مىكند - رافضى و شيعى معرفى كند و يا حداقل، شيعه را پوششى براى دعوت ملحدان به شمار آوَرَد. او مىنويسد:
و آن جماعت كه مذهب ملحدان نهادند، چنان كه گفتيم ملحدان بودند، سر به گريبان رفض بر آورده، دعوت به رفض كردندى، آن گاه در الحاد كشيدندى ... .۱
در جاى ديگر نيز مىنويسد:
بو جعفر عيلان و بو رضا و بلفتوح اسدآبادى و غيرهم من الملاحده - لعنهم اللَّه - ، نه همه رافضى بودند و از رفض، در الحاد شدند؛ يكى از اينها را بگو كه نه رافضى بود ... !۲
5. شيوه و روش عبد الجليل رازى در پاسخگويى به مؤلّف «فضائح»
آنچه كتاب نقض را همانند ستارهاى درخشان در ميان كتابهاى كلامى جلوه مىدهد، شيوه بىتكلّف و در عين حال سنجيده، مستحكم و منسجم عبد الجليل قزوينى رازى است. وى در نگارش اين كتاب، نه تنها تحت تأثير شرايط غبارآلودى كه مؤلّف بعض فضائح الروافض ايجاد كرده، قرار نمىگيرد، بلكه با آگاهى كامل، سعى مىكند فضايى صاف و شفّاف ترسيم كند و با نشان دادن حد و مرز مكاتب كلامى و تبيين صحيح از اصول اعتقادى و فروع عملى اماميه، بسيارى از شبهات را سالبه به انتفاى موضوع كرده، بىاساس بودن آنها را نشان دهد. البته به عنوان جدل هم كه شده، گاهى مقابله به مثل مىكند و از شيوه تشبيه برخى از اصول و فروع مذاهب به همديگر و در نهايت، يكى شمردن آن دو در گمراهى، كمك مىگيرد و اعلام مىكند كه اگر قرار بر التقاط و نتيجهگيرىهاى غلط باشد، هيچ مذهب و آيينى از آسيب آن مصون نخواهند ماند؛ هر چند سرانجام از اين مقابله به مثل، عذر مىآورد و مىنويسد:
هر تعصّب و سخنان سخت كه نوشته آمد، بر سبيل جواب بود، نه بر سبيل ابتداء!۳