دفاع از اماميه و برائت از اسماعيليه در كتاب «نقض» - صفحه 434

به آيين الحاد مى‏كند - رافضى و شيعى معرفى كند و يا حداقل، شيعه را پوششى براى دعوت ملحدان به شمار آوَرَد. او مى‏نويسد:
و آن جماعت كه مذهب ملحدان نهادند، چنان كه گفتيم ملحدان بودند، سر به گريبان رفض بر آورده، دعوت به رفض كردندى، آن گاه در الحاد كشيدندى ... .۱
در جاى ديگر نيز مى‏نويسد:
بو جعفر عيلان و بو رضا و بلفتوح اسدآبادى و غيرهم من الملاحده - لعنهم اللَّه - ، نه همه رافضى بودند و از رفض، در الحاد شدند؛ يكى از اينها را بگو كه نه رافضى بود ... !۲

5. شيوه و روش عبد الجليل رازى در پاسخگويى به مؤلّف «فضائح»

آنچه كتاب نقض را همانند ستاره‏اى درخشان در ميان كتاب‏هاى كلامى جلوه مى‏دهد، شيوه بى‏تكلّف و در عين حال سنجيده، مستحكم و منسجم عبد الجليل قزوينى رازى است. وى در نگارش اين كتاب، نه تنها تحت تأثير شرايط غبارآلودى كه مؤلّف بعض فضائح الروافض ايجاد كرده، قرار نمى‏گيرد، بلكه با آگاهى كامل، سعى مى‏كند فضايى صاف و شفّاف ترسيم كند و با نشان دادن حد و مرز مكاتب كلامى و تبيين صحيح از اصول اعتقادى و فروع عملى اماميه، بسيارى از شبهات را سالبه به انتفاى موضوع كرده، بى‏اساس بودن آنها را نشان دهد. البته به عنوان جدل هم كه شده، گاهى مقابله به مثل مى‏كند و از شيوه تشبيه برخى از اصول و فروع مذاهب به همديگر و در نهايت، يكى شمردن آن دو در گم‏راهى، كمك مى‏گيرد و اعلام مى‏كند كه اگر قرار بر التقاط و نتيجه‏گيرى‏هاى غلط باشد، هيچ مذهب و آيينى از آسيب آن مصون نخواهند ماند؛ هر چند سرانجام از اين مقابله به مثل، عذر مى‏آورد و مى‏نويسد:
هر تعصّب و سخنان سخت كه نوشته آمد، بر سبيل جواب بود، نه بر سبيل ابتداء!۳

1.همان، ص ۲۴۶.

2.همان، ص ۱۱۸.

3.همان، ص‏۶۴۶.

صفحه از 448