عموزادگان امام مهدى عليه السلام هستند - به هنگام ظهور، به يارىِ ايشان خواهند پرداخت و آن امام همام، «كسوت دين به عطر عدل و انصاف معطّر كند؛ گبركى و ترسايى و جهودى از عالم بر دارد؛ قلعههاى باطنيان بكَند؛ غبار جبر از چهره عدل زايل گرداند ... ؛ رايت مصريان اگر چه سفيد است بسوزد؛ دين يكى شود...» .۱
در حقيقت، عبد الجليل رازى در اين مقام، به دنبال تقرير باورهاى اماميه در باره ابوحنيفه نيست و تنها سعى دارد با اين سخن، ضمن ناكارآمد كردن تلاشهاى مؤلّف فضائح، شرّ او را به خودش بازگرداند.
يكى از فرقهاىِ مهم اماميه با اسماعيليه، انكار باطنگرايى اسماعيلى است.
باطنيّه بر اين باورند كه هر چيزى از قرآن و احاديث رسول را باطنى و ظاهرى هست. ظاهر، به منزلت پوست و باطن، به منزلت مغز است و بر اين استناد مىكنند كه: (لَهُ بابٌ باطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَ ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذاب)۲ و معتقدند هيچ يك از تكاليف ظاهرى، بر خلقْ واجب نيست و نماز، عبارت است از طاعت آن كه او را مولانا خوانند، و زكاة، عبارت است از آن كه هر چه از مؤونه تو و عيال تو زياد آيد، بدو رسانى از بهر دعوتخانه، و گويند مراد از بانگ نماز و اقامه، آن باشد كه خلق را به طاعت مقتداى ايشان خوانى و روزه، عبارت بود از آنچه او كند، خاموش باشى و عيب از مولانا بر ايشان نطلبى و هر چه او كند از جمله فواحش و زندقه، حق شناسى و در هيچ حال، منكر او نباشى و چنان مطيع باشى كه اگر فرمايد خود را هلاك كن، در حال، خود را هلاك كنى بىتوقّف، و گويند حج، عبارت بود از قصد نزد امام ايشان هر كه را قدرت بود لازم باشد كه به خدمت وى رود و او را بيند و همه محرّمات را حلال دارند و گويند محرّماتْ عبارت بود از قومى كه ايشان را دشمن مىبايد داشتن و از ايشان بيزار شدن و بر ايشان لعنت كردن، و گويند فرايضْ عبارت بود از قومى كه موالات ايشان واجب بود.۳
1.همان، ص ۴۷۷.
2.سوره حديد، آيه ۱۳.
3.تبصرة العوام فى معرفة مقالات الأنام، ص ۱۸۲.