دفاع از اماميه و برائت از اسماعيليه در كتاب «نقض» - صفحه 445

عموزادگان امام مهدى عليه السلام هستند - به هنگام ظهور، به يارىِ ايشان خواهند پرداخت و آن امام همام، «كسوت دين به عطر عدل و انصاف معطّر كند؛ گبركى و ترسايى و جهودى از عالم بر دارد؛ قلعه‏هاى باطنيان بكَند؛ غبار جبر از چهره عدل زايل گرداند ... ؛ رايت مصريان اگر چه سفيد است بسوزد؛ دين يكى شود...» .۱
در حقيقت، عبد الجليل رازى در اين مقام، به دنبال تقرير باورهاى اماميه در باره ابوحنيفه نيست و تنها سعى دارد با اين سخن، ضمن ناكارآمد كردن تلاش‏هاى مؤلّف فضائح، شرّ او را به خودش بازگرداند.
يكى از فرق‏هاىِ مهم اماميه با اسماعيليه، انكار باطن‏گرايى اسماعيلى است.
باطنيّه بر اين باورند كه هر چيزى از قرآن و احاديث رسول را باطنى و ظاهرى هست. ظاهر، به منزلت پوست و باطن، به منزلت مغز است و بر اين استناد مى‏كنند كه: (لَهُ بابٌ باطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَ ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذاب)۲ و معتقدند هيچ يك از تكاليف ظاهرى، بر خلقْ واجب نيست و نماز، عبارت است از طاعت آن كه او را مولانا خوانند، و زكاة، عبارت است از آن كه هر چه از مؤونه تو و عيال تو زياد آيد، بدو رسانى از بهر دعوتخانه، و گويند مراد از بانگ نماز و اقامه، آن باشد كه خلق را به طاعت مقتداى ايشان خوانى و روزه، عبارت بود از آنچه او كند، خاموش باشى و عيب از مولانا بر ايشان نطلبى و هر چه او كند از جمله فواحش و زندقه، حق شناسى و در هيچ حال، منكر او نباشى و چنان مطيع باشى كه اگر فرمايد خود را هلاك كن، در حال، خود را هلاك كنى بى‏توقّف، و گويند حج، عبارت بود از قصد نزد امام ايشان هر كه را قدرت بود لازم باشد كه به خدمت وى رود و او را بيند و همه محرّمات را حلال دارند و گويند محرّماتْ عبارت بود از قومى كه ايشان را دشمن مى‏بايد داشتن و از ايشان بيزار شدن و بر ايشان لعنت كردن، و گويند فرايضْ عبارت بود از قومى كه موالات ايشان واجب بود.۳

1.همان، ص ۴۷۷.

2.سوره حديد، آيه ۱۳.

3.تبصرة العوام فى معرفة مقالات الأنام، ص ۱۸۲.

صفحه از 448