مقدّمه
و الحمد للَّه رب العالمين كه ما را عمر داد و توفيق و تمكين تا جواب اين خارجى ناصبى بدين وجه كه مؤمنان شرق و غرب بخوانند تا قيامت داده شد و شبهات و دعاوى همه مجبّران، باطل و مضمحل كرده آمد و از بارى تعالى خواسته مىآيد كه اگر خللى يا زللى يا سهوى در قول و قلم آمده باشد، ما را عفو كند كه هر تعصّب و سخنان سخت كه نوشته آمد، بر سبيل جواب بود نه بر سبيل ابتدا.۱
بعض مثالب النواصب فى نقض «بعض فضائح الروافض»، معروف به نقض،۲ تأليف عبد الجليل رازى قزوينى (م 560 ق) گنجينهاى است گرانبها از دانستنىهاى ادبى، تاريخى، جغرافيايى حديث، انساب، فرقهشناسى، كلامى، مردمشناسى و ... . در باره فوايد جنبى اين كتاب كممانند، فراوان سخن گفتهاند؛ امّا شگفتا كه موضوع اصلى آن - كه كلام شيعى است - ، كمتر موضوع پژوهشهاى علمى بوده است. نوشتار حاضر مىكوشد گزارشى مختصر از سمتوسوى كلّى اين اثر، از چشمانداز اعتدال مذهبى، احترام به صحابه و بزرگان اهل سنّت بدهد. نقض، بىشك از اين منظر، كتابى است مهم، ديدهگشا، واقعبين و تا حد بسيارى متفاوت. اين تفاوت، هنگامى نمايانتر مىشود كه آن را با آثارى كه در سدههاى اخير تأليف شدهاند، بسنجيم. در يك تحقيق تاريخى، شايد بتوان به اين رهيافت رسيد كه نقض، از جهت حرمتگزارى به مخالفان و انصاف و واقعبينى، تفاوت آشكارى با آثار همدوره خود ندارد. بنا بر اين، اين اعتدال و انصاف، از بىمبالاتى او به مذهب نبوده است؛ چنان كه بارها و آشكارا از منصوصيت خلافت و امامت على عليه السلام جانانه دفاع مىكند،۳ و معتقد است: «هر كه را ذرّهاى بغض على و رضا در سينه و دل گذارد، در مولدش نظر دارد و اين نقصان از تفريط مادر دارد». ۴
1.نقض، ص۱۴۷.
2.در باره نقض و مؤلّف آن، ر.ك: «معرفى و بررسى كتاب نقض»، سيّد مرتضى حسينى شاهترابى، مجله سخن تاريخ، تابستان ۱۳۸۷، ش۳.
3.نقض، ص۵۳۰.
4.همان، ص۷۱.