اثناعشريه ظاهر است و بعض خود وضع و تمويه، كه مذهب كسى نبوده. و سه نسخت كرده: يكى به خزانه اميرك معروف و ديگرى مصنف مىدارد و در خفيه بر عوام الناس مىخواند و نسختى از آن نقل كرده به قزوين، كه هرگز علماى منصف بدان مقام نكنند مگر سبب تهييج عوام الناس و آلتپاى خوانان و دستآويز فتّانان.۱
براى تميز شيعه اصوليه از شيعه غالى و حشوى، عبد الجليل بارها بهاختصار، مذهب تشيّع را تعريف و حدود آن را مشخص كرده است. در جايى مىنويسد:
اصل مذهب شيعه اصوليه اماميه اثنا عشريه، آن است كه آسمان و زمين و هر چه در ميان آسمان و زمين است... همه را خداى تعالى آفريده است و صانع عالم خداست و قديم است و لا قديم سواه... قرآن، كلام اوست، از اوّل تا آخر همه صدق و حق،...كفر و ظلم و معصيت نخواهد و نيافريند... پيغمبران او از آدم تا به محمّد، همه صادق و امين... و بعد وى امام نصّ و معصوم، على مرتضى است نصّ از قبل خداى... .۲
بدين ترتيب، آنچه بيش يا كم از اين است، غلو يا تقصير است.
كوشش ديگر او در اين مسير، نزديكتر كردن جريان شيعى به حاكميت وقت(سلجوقيان) است. در دوره او، شيعيان به مناصب دولتى راه يافته بودند و اين نفوذ و همدلى، تا جايى بود كه خواجه نظام الملك طوسى، دختر خود را به عقد يكى از سادات شيعه رى درآورد.۳
آرى؛ اعتدال مذهبى پيشينيان را نبايد از جنس تقريبگرايى در اعصار پسين دانست. فعاليتهايى از جنس تقريب كه از دوره قاجار آغاز شد، با آنچه در سدههاى پيشين، از جمله عصر عبد الجليل جريان داشت، تقاوتهاى بسيارى دارد. تقريب، به معنايى كه ما امروز مىشناسيم و در آن مىكوشيم، از جلوههاى دنياى جديد است. در
1.همان، ص ۲ - ۴.
2.همان، ص ۴۱۵ - ۴۱۶.
3.چنين ازدواجهايى در همه دورانهاى تاريخ اسلامى، معنادار است. به همين جهت، عبد الجليل به اين پيوند اشاره مىكند و آن را دليل همزيستى و همراهى شيعيان با حكومت وقت مىشمارد (نقض، ص ۱۰۸ و ۲۶۱).