كتاب «نقض» و اعتدال مذهبى‏ - صفحه 469

مى‏آيد، درنگى كوتاه در برخى از اين نشانه‏هاست:

1. مبارزه با گرايش‏ها نه مذاهب‏

از شگفتى‏هاى نقض، آن است كه در آن بيش از مذاهب مخالف، با گرايش‏هاى انحرافى مبارزه شده است. حسّاسيت مؤلّف به تندروى مذاهب، بيش از خود مذاهب است. به همين دليل، در عين ستايش از برخى گرايش‏هاى مذاهب اهل سنّت، همواره گرايش‏هاى انحرافى را در ميان آنان نام مى‏بَرَد و سرزنش مى‏كند. مخالفت‏هاى او با انحراف و تندروى، منحصر به آنچه در ميان اهل سنّت جريان داشت، نبود. سرزنش «حشويه»، «اخباريه»، «غلات»، «بواطنه» «طبايعه» و «حلوليه»۱ هم - كه از گرايش‏هاى شيعى اند - ، فراوان در نقض ديده مى‏شوند.۲ به همين دليل، كلماتى مانند «مجبّره»، «مشبّهه»، «مجسّمه» و «ناصبى » بسيار بيش از شافعى و حنفى در نقض به كار رفته است. خطبه كتاب، به‏خوبى گوياى سمت‏وسوى كتاب است:
... لال باد آن مدبر كه گفت: موجب آن معرفت، تقليد و تعليم و خبر است. آن ملك متعال... منزّه از آن كه غبار تهمت جبرى و مشبّهى و معطّلى، جمال كمال او بيالايد. .. حاشا چنان‏كه مذهب مجبّران است كه سينه پاك او بشكافتند تا بشستند. از اصلاب طيّبين و ارحام طاهرات به جهان آمد... آفرين و ثنا از اهل زمين و سما بر آل محمّد و پاكان و برگزيدگان و احباب و ازواج و اصحاب او باد ما دار فلك و سبّح ملك.۳
تقسيم شيعه به اخبارى و اصولى - كه پيش از نقض، چندان زبانزد نبوده است - ، از ديگر نشانه‏هاى اهتمام اين كتاب به گرايش‏ها و تميز سره از ناسره است.۴ نزد

1.همان، ص‏۱۸.

2.اشاره به گرايش‏هاى افراطى در ميان شيعيان با كلمات حشويه و غلات، در ميان بزرگان مذهب تشيّع نيز ديده مى‏شود كه از نگرانى و بيم آنان از غلو حكايت مى‏كند. براى نمونه، ر.ك: تصحيح اعتقادات الاماميه، ص‏۸۱، ۸۶، ۱۱۳، ۱۱۴ و ۱۳۳؛ رسائل المرتضى، ج ۱، ص‏۱۵۷ و ج‏۳، ص‏۳۱۰؛ كتاب من لايحضره الفقيه، ج‏۱، ص‏۳۵۹، و ج‏۴، ص‏۵۴۹.

3.نقض، ص‏۱.

4.براى نمونه، ر.ك: همان، ص ۲۳۵، ۲۸۲ و ۵۲۹.

صفحه از 482