پشتوانههاى معتبر براى هرگونه فعاليت تقريب دانست.
نه. قزوينى در نقض، بيش و پيش از نقد اهل سنّت، از شيعه پيرايهزدايى مىكند.۱شايد آنان كه نقض را كتابى مهم در ميان آثار كلامى شيعه نشمردهاند، از اين نكته، غافل بودند كه نقض، نقد اهل سنّت و يا حتّى دفاع از تشيّع نيست؛ خرافهزدايى از همه مذاهب اسلامى است؛ بويژه شيعه اثنىعشرى كه در آن روزگار، نياز به چنين دفاع و ويرايشى داشت.
ده. اعتدال مذهبى نقض، ويژه اين كتاب كلامى نيست؛ بلكه نقض را بايد نمونهاى همگون با ديگر آثار كلامى شيعه در سدههاى نخست (تا پيش از صفويه) شمرد.
1.مخالفان شيعه نيز مىكوشيدند شيعه اثنى عشريه را همان «ملاحده اسماعيلى» و «قرامطه مصرى» بنمايانند. قزوينى به اين خلط عمدى، چندين بار اشاره مىكند (ر.ك: همان، ص ۱۰۹).