در اين متن، دو بخش از اجزاى مهم يك تمدّن، در قالب گفتمان كلامى به گفتگو پرداختهاند. مؤلّف بعض فضائح الروافض خواسته يا ناخواسته، دانسته يا ندانسته، با ادبيات ويژه خود - كه مىتوان گفت بخش مهم آن را عبد الجليل در درون متن نقض قرار داده - ، موضوع نوشته خود را از آغاز، گسترده در نظر گرفته و صرفاً به طرح ايرادهاى عقيدتى و معهود كلامى، بر ضد عقيده مطرود خود نپرداخته است؛ بلكه كوشيده تا عقيده مطرود خود را در متن واقعيت تاريخى ديده و آن را تا سرچشمههاى پيدايش در آغاز تاريخ اسلام دنبال كند و ضمن اثبات ناخواسته تداوم تاريخى اين عقيده، موضوع را تا زمان خود پيگيرى نمايد.
 همين سبك تدوين متن بعض فضائح الروافض، هر پاسخ دهندهاى را به تقابلى مناسب با خود فرا مىخواند؛ كارى كه عبد الجليل قزوينى نيز در متن خودپرداختهاش با عنوان نقض انجام داده و به فراخور آن متن گسترده و نفوذ فراوانش در ميان عامّه شيعيان، ۱ متنى با موضوعات فراوان فراكلامى فراهم كرده است تا بتواند رقابتى همسطح با آن متن و موضوعاتش داشته باشد.
 بنا بر آنچه گفته شد، مىتوان ادّعا كرد كه مؤلّف بعض فضائح الروافض كوشيده تا در قالب دعاوى كلامى، هويّت تاريخى و اجتماعى جامعه شيعيان را به نقد بكشاند و نقشهاى مثبت آن را اندك و كمرنگ ۲ جلوه دهد و گاه با واژگانى تمسخرآميز به مقصود خويش برسد ۳ و در برابر و همزمان، جنبهها و نقشهاى منفى جامعه شيعيان
                         
                        
                            1.... در محافل كبار و حضور صغار بر طريق تشنيع مىخوانند و مردم عام غافل از استماع آن دعاوى بىبيّنت و معانى متحيّر مىمانند (همان، ص۲).
2.مانند اين عبارت: ... در اين فتوح على و فرزندانش كجا بودند كه يك ده نه در مشرق و نه در مغرب استدند و خود حاضر .... و يك علوى در اين غزاها اوّل و آخر نبود.... از فرزندان او در دين هيچ اثر پيدا نشد (همان، ص ۱۵۳).
3.مانند اين عبارت: ... در همه روى زمين از اهل اسلام از ائمّه سلف و قضات و مقريان... هر كسى در علم دينى دستى داشته است... اختيار مذهب رفض نكردهاند مگر شرذمه مجهول كه به زندقه مذهب و حبّ رياست و پيروى از شهوت و فسق و فجور معروف بودندى... (همان، ص ۱۸۴).