گذرى بر ابعاد حيات فرهنگى - تمدّنى شيعيان در تاريخ اسلام، به روايت عبد الجليل رازى در «نقض» - صفحه 13

3. القاب علمى - سياسى‏

مؤلّف بعض فضائح الروافض در ادّعايى ديگر ابراز كرده كه جماعت شيعه، هيچ لقب علمى - سياسى‏اى نداشته‏اند. ۱ عبد الجليل رازى، با اشاره به تاريخ پيدايش لقب‏ها، از دوره‏اى ياد كرده كه نه اهل سنّت و نه شيعه، هيچ‏يك لقب نداشتند و سپس با اشاره به دوران برپايىِ سلسله‏هاى سنّى و شيعى، از لقبدار بودن يكسان همه اميران اين سلسله‏ها ياد كرده است ۲ و سپس در مبحث القاب علمى مى‏كوشد تا پيش‏گامى علماى شيعه بر اهل سنّت را اثبات كند. ۳ پيدايش القاب سياسى، فرع بر پيدايش دولت و نهادهاى سياسى است چنان كه پيدايش القاب علمى نيز فرع بر پيدايش مدارس و نهادهاى علمى و ملزومات آن است و هر دو از مصاديق شكوفايىِ تمدّنى به حساب مى‏آيند.

1.... اين جماعت را بدين اسلام لقب ننوشتندى (همان، ص‏۳۲).

2.... عجب آيد از عاقلى كه دعوى علم تواريخ كند اوّلاً در آن عهد پيشين كه لقب عادت نبودى، خود هيچ‏كس را ننوشتندى چه سنّى چه شيعى، چون ابتدا رفت و قاعده افتاد اگر ملوك غزنين را القابى بود چون غياث و مغيث، ملوك ديالم را كه شيعى بودند، القاب سابق بود چون عَضُد و ركن و سيف‏الدوله و مانند آن و در تواريخ و كتب و اشعار شعراى عرب و عجم، مذكورتر از آن است كه بتوان آن را انكار كرد (همان، ص‏۳۲).

3.... چون هيچ دستاربندى را هنوز لقب نبود، ابو القاسم عباد را كه شيعه عَلَم بود، صاحب كافى نوشتندى و بعد از وى لقب صاحب، وزرا را به طفيل اوفتاد و چون حسن على اسحاق را نظام الملك نوشتندى در زيرش ابو الفضل بَراوستانى را مجدالدوله نوشتندى و در آن عهد پيشين خلفا را مقتدر و مستظهر و مكتفى نوشته‏اند آنچه شيعه را به اتفاق امّت باقر و صادق و رضا خوانده‏اند و در آن هنگام كه بوبكر باقلانى را لقب نبود محمّد نعمانى حارثى را شيخ المفيد خواندندى و مرتضاى بغداد را به اتفاق علم الهدى و سيّد اجل خواندندى و در آخر اگر استاد ابو مسلم را ثقة الملك نوشتند، سيّد مرتضاى قم را ذو الفخرين نوشتند و... (همان جا).

صفحه از 34