گذرى بر ابعاد حيات فرهنگى - تمدّنى شيعيان در تاريخ اسلام، به روايت عبد الجليل رازى در «نقض» - صفحه 17

كرسى‏هاى تدريس در ميان شيعه، اهتمام آنها را به امر آموزش علوم به صورت يك پديده ريشه‏دار نشان مى‏دهد و با اشاره به تربيت شاگردان فراوان در اين مجالس درسى نيز هم آمار كمّى دانش‏پژوهان شيعى‏را بيان كرده و هم با بيان القاب آنها از كيفيت علمىِ ايشان نيز سخن گفته و توانسته، سهم مهم شيعيان را در يكى از مظاهر تمدّن‏سازى، يعنى توليد علم و دانش، آشكار سازد.

ب. واقع‏نگرى‏

يكى از مظاهر مهمّ رونق تمدّن، واقع‏نگرى است كه مى‏تواند در خلق فرصت‏ها و نابودى تهديدها نقش مهمّى داشته باشد.
آن جا كه مؤلّف بعض فضائح الروافض كوشيده تا عملكرد تند سلجوقيان را در مقطعى بر ضد شيعيان، رنگ و بوى مذهبى ببخشد، ۱ عبد الجليل رازى، اصل اين برخوردهاى تند را رد نمى‏كند؛ امّا آن را در چارچوب منطق حفظ قدرت سياسى توجيه مى‏كند كه همه دولت‏ها فارغ از عقايد مذهبى خود، گاه‏گاهى به دلايلى هم‏چون ترس و بدگويى‏ها بدان دست مى‏يازند. سپس با يك استقصاى تاريخى، از عملكرد بعضى از دولت‏هاى سنّى و شيعه، نمونه‏هايى را ذكر كرده است. ۲ چنين ديدگاهى، فراتر از يك ديدگاه كلامى است و به رؤيتى تمدّن‏نگر مى‏ماند

1.... در روزگار سلطان سعيد ملكشاه در رى چه استخفاف‏ها رفت بر رافضيان همه را بر منبرها بردند كه ايمان بياوريد (همان، ص‏۴۱).

2.... جنس اين [رفتارها] دلالت بر نقصان و بطلان مذهب نباشد و چون جماعتى خصمان سعايتى كنند پيش سلطانى واحد در آن حركتى كند در همه شهرها در عهود سلاطين مانند اين رفتار باشد چنان كه در عهد ملوك ديالم به رى با مالكيان و علماى مجبّران رفت و چنان كه در اصفهان در عهد محمودى با مشبّهان رفت و به همدان در عهد سلطان مسعود و به رى در عهد قشقر و اميرعبّاس كه اصحاب بوحنيفه را به محفل پادشاه حاضر كردند به كرّات... در عهد دولت ديلمان كه ايشان امامتى بودند با علماى ديگر طوايف مانند اين كردندى و اين هيچ دلالت بر بطلان مذهب نباشد... . اگر طايفه‏اى را از قتل و نهب و صلب بطلان مذهب مگر نباشد و نه به جهت اعتقاد محض بوده باشد، بلكه به جهت تقرير سلطنت و قاعده ملك باشد... نهب و قتل و صلب از كشتن سادات كبار و علماى بزرگ و مفتيان و قاضيان چون سيّد اجل بلخ محمّد بن الفقيه النيشابورى... در اصحاب شافعى و... الوف الوف علما و صلحا در آن حادث [در عهد سنجر] كشته آمدند. پس اگر آنچه لشكر غزنين كردند با شيعه روى نقصان مذهب را شايد آنچه غزان كردند با اصحاب سنّت هم دلالت بر بطلان باشد، بلكه همه عاقلان دانند كه مثل اين براى هيبت و تقرير ملك كنند (همان، ص‏۴۳).

صفحه از 34