كه واقعيتها را ناديده نمىانگارد؛ امّا مىكوشد ماهيت عمل را از وراى ظاهر غلطانداز آن درك كند و ضمن ايجاد فرصت براى گروه خود در نزد نظام سياسى حاكم، زمينه ارتباطات بيشتر را فراهم آورد و امكان بهرهبردارىهاى تعصّبآلود و مذهبى را از رقيب اكثريتى خود بگيرد.
ج. همراهى با فرهنگ و تمدّن اسلامى در شهرهاى شيعهنشين
مؤلّف بعض فضائح الروافض، در يكى از دعاوى خود كوشيد تا بىرونقى آداب و رسوم دينى را در ميان شيعيان ادّعا كند. او حتّى نام بعضى از شهرهاى ايران را هم ذكر كرده كه شيعهنشين اند و فرهنگ اسلامى در آنها رونق ندارد. ۱ عبد الجليل رازى، اين ادّعا را بهانه قرار داده و به تكتك شهرهايى كه مدّعى اشاره كرده است پرداخته و در پايان توانسته رونق و شكوه فرهنگ و تمدّن اسلامى را ميان مردمان شيعى اين شهرها اثبات كند. آنچه از مصاديق فرهنگ و تمدّن اسلامى در اين باره ياد كرده، عبارت اند از:
1.... در هيچ شهرى كه رافضيان آن جا غلبه دارند چون بنگرى دين و شريعت را آن جا جمالى نباشد و جمع اهل رفض را بها نبود چون قم و كاشان و آبه و ورامين و سارى و اُرَم كه قرينه الموت است... و در رى در مصلحگاه و در خراسان و سبزوار جماعت نكنند و نه شرع را قوتى باشد و نه مسجدهايشان را نورى (همان، ص۱۹۱).