نيز ياد كرده و جامعيت مفسّران شيعه را به رخ كشيده و سهم آنها را در رونق علوم قرآنى، تبيين كرده است.
سه. ائمّه نحو، لغت و اِعراب و تصريف
ادبيات عرب با همه شاخههاى منشعب شده از آن، از ديگر علوم نخستين اسلامى است كه در اوايل سده دوم چنان اوج گرفت كه در درون خود به مكتبهاى متفاوت تبديل شد. بدون ترديد، تسلّط به ادبيات و شاخههاى گوناگون آن از اصول پايهاى و اساسى حضور مقبول علمى در جهان اسلام بوده است. عبد الجليل با واژه ائمّه، از پيشوايان ادبى شيعه در قم ياد كرده و با بيان واژگان تخصّصى نحو، لغت، اِعراب و تصريف نيز تخصّصهاى شيعيان در شاخههاى گوناگون ادبيات عرب را نشان داده و توجّه جامعه علمى شيعيان را به علوم پايه در تمدّن اسلامى، روشن ساخته است.
چهار. شعراى بزرگ
شعر از شاخههاى شاخص ادبيات هر زبانى به شمار مىآيد. به ويژه درگذشته كه از رسانههاى مهم تبليغى هم به شمار مىآمده است. عبد الجليل با اين واژه، ذوق لطيف شيعيان را نيز در سرودن شعر نشان داده است. وجود اين طبقه در ميان شيعيان نيز خود حكايت از يكى از ابعاد قِوام يافته فرهنگ و تمدّن اسلامى در ميان آنهاست. بدون ترديد اين شاعران، داراى ديوانهاى شعر نيز بودهاند و جُنگها و دفترها و ديوانهاى شعر، از جمله عوامل مهمّ رونق تخصّصهايى چون جلدسازى، كتابسازى و صفحهآرايى به شمار مىروند.
پنج. فقها
فقه نيز از مهمترين دانشهاى پيدا شده در تمدّن اسلامى است كه بنياد بسيارى از نگرشها و دانشهاى ديگر را فراهم كرده است. وزن اجتماعى هريك از جمعيتها و گروهها و فرقهها از طريق دانش فقه و فقيهان آنها ارزيابى شده است؛ چرا كه وجود فقها مىتوانسته انديشه پيچيده در تعاملات گوناگون فردى و اجتماعى را در قالب