گذرى بر ابعاد حيات فرهنگى - تمدّنى شيعيان در تاريخ اسلام، به روايت عبد الجليل رازى در «نقض» - صفحه 8

معيّن به آنها منسوب گردد؛ امّا اين بدان معنا نيست كه چون اين اصطلاح، تازه خلق شده، در گذشته چنين مفاهيم و مصاديقى وجود نداشته‏اند؛ آنها بوده‏اند هر چند نه به اين نام و نشان كنونى و فرهنگ و تمدّن هم در مفهوم و مصاديق گوناگون خود از همين مقوله‏اند. بنا بر اين، كوشش براى‏استخراج مفاهيم منطبق بر اين دو و نيز مصاديق آنها از متنى چونان نقض، كنشى غير محقّقانه نخواهد بود. هرچند در اين ارتباط، ميان متن‏هاى گوناگون هم تفاوت وجود دارد، يعنى همه مفاهيم و مصاديق يك موضوع را از هر متنى نمى‏توان به يك اندازه استخراج كرد. با اين مقدّمه، به سراغ متن كتاب نقض مى‏رويم و به استخراج گزارش‏هاى فرهنگى و تمدّنى از آن مى‏پردازيم.

ويژگى متن كتاب «نقض»

مهم‏ترين ويژگى متن اين كتاب، خروج آن از قالب معهود يك متن كلامى است؛ چرا كه در متون كلامى، به اقتضاى اين دانش، به بيان و تبيين شمارى از گزاره‏هاى پذيرفته شده در چارچوب‏هاى معيّن مذهبى يا دينى پرداخته مى‏شود و عمده‏ترين هنر مؤلّف يك متن كلامى، تسلّط بر استدلال‏هايى منطقى و معقول در باره عقايد مقبول خويش و آگاهى از معايب و مغالطات موجود در عقيده مطرود خويش است و بس.
در متن كتاب نقض، هرچند مؤلّف را در نگاه نخست بايد يك متكلّم دانست و فضاى تدوين كتاب را به گفته خود او در مقدّمه، ۱ فضاى كلامى به شمار آورد و بخش‏هايى پُرحجم از متن را نيز مطابق با چارچوب معهود دانش كلام ارزيابى كرد، امّا اين همه ماجراى اين متن نيست؛ چرا كه بخش‏هاى قابل توجّهى در متن وجود دارد كه به موضوعات نامعهود در متون كلامى پرداخته و به اصطلاح، فراتر از آن رفته است.

1.... مثبتان توحيد و عدل را و مقران نبوّت و امامت را و متابعان شريعت را به تهمت كذب منسوب كرده و سادات بزرگوار و مشايخ كبار را بى‏حجتى داشته... (نقض، ص ۵).

صفحه از 34